دنياي دانستنيهاي روز دنيا

جزوات,دانلود,ارشد,جزوه,كارشناسي,هاي,سوالات,نور,رايگان,دكتري,براي,پيام,كنكور,كتاب,دانشگاه,جزوات دانلود,جزوات ارشد,ارشد جزوه,ارشد جزوه كارشناسي,ارشد جزوه هاي,ارشد سوالات كارشناسي, جزوه كارشناسي,دانلود رايگان,مطالب آموزشي,آموزش,دانلود كنكور,كنكور,تضميني,دانلود پروژه,دانلود كارآموزي,دانلود رايگان فايل,دانلود آموزش,دانلود تحقيق,دانلود كتاب,تحقيق دانشگاهي,تحقيق مدرسه,عنوان تحقيق,فروش تحقيق,دانلود مقاله,سرمقاله,عنوان مقاله,مقاله تحقيق,مقاله دانشگاهي ,كامپيوتر,حقوق,جغرافيا,طرح توجيهي,دانلود طرح دانشگاهي,دانلود پروپازال,پاسخنامه,دانلود سوالات استخدامي,كشور,ايران,دانشگاه,صنعت,توسعه,تحقيق,جزوه ,دالنود, پروژهاقتصاد, بهترين سايت مقاله, تحقيق آماده, تحقيق حسابداري تحقيق, رايگان, تحقيق رشته حسابداري, ,جزوه دانلود رايگان ,دانلود رمان جديد ,دانلود كتاب, دانلود ,كتاب الكترونيكي دانلود, كتاب اموزشي دانلود ,كتاب جديد دانلود كتاب هاي الكترونيكي دانلود, كتاب پي دي اف, رايگان ,زندگي نامه, زندگي نامه افراد مشهور ,زندگي نامه ايرانيان, زندگي نامه دانشمندان ,زندگي نامه شخصيت هاي ايراني سايت مقاله,, مديريت, مرجع مقاله ,مقالات ,مقالات انگليسي, مقالات انگليسي همراه با ترجمه, ,مقالات دانشگاهي ,مقالات رايگان مقالات علمي,, مقاله ,مقاله,doc, مقاله آماده ,مقاله حسابداري پروژه, پروژه حسابداري, پروژه هاي رايگان ,پروژه هاي رشته كامپيوتر , دانشجويي,• proje ,project, projects, proje daneshjoie, projeha, ,projekar projes , اسكريپت ,برنامه ,برنامه نويسي دانلود ,دانلود برنامه دانلود رايگان ,دانلود سورس, دانلود سورس برنامه ,دانلود سورس پروژه ,دانلود مقاله دانلود, نرم افزار دانلود پايان نامه, دانلود پروژه دانلود پروژه دانشجويي, دانلود پروژه هاي برنامه نويسي, ,دانلود پروژه كارآفريني, دانلود كتاب زبان سي پلاس پلاس سورس سورس پروژه ويژوال بيسيك پروژه, پروژه دانشجويي پروژه دانشجويي, پروژه دانشجويي رايگان,پروژه رايگان پروژه ها پروژه هاي دانشجويي پروژه كار

دوشنبه ۰۱ اردیبهشت ۰۴

باورها

باور ها

دانشمندان براي بررسي تعيين ميزان قدرت باورها بر كيفيت زندگي انسانها آزمايشي را در « هاروارد يونيورسيتي » انجام دادند :

80 پيرمرد و 80 پيرزن را انتخاب كردند . يك شهرك را به دور از هياهو برابر با 40 سال پيش ساختند . غذاهاي 40 سال پيش در اين شهرك پخته ميشد . خط روي شيشه هاي مغازه ها ، فرم مبلمان ، آهنگها ، فيلم هاي قديمي ، اخباري كه از راديو و تلويزيون پخش ميشد ، را مطابق با 40 سال قبل ساختند . بعد اين 160 نفر را از هر نظر آزمايش كردند :

تعداد موي سر ، رنگ موي سر ، نوع استخوان ، خميدگي بدن ، لرزش دستها ، لرزش صدا ، ميزان فشار خون ... بعد اين 160 نفر را به داخل اين شهرك بردند ، بعد از گذشت 5 الي 6ماه كم كم پشتشان صاف شد ، راست مي ايستادند ، لرزش دستها بطور ناخودآگاه از بين رفت ، لرزش صدا خوب شد ، ضربان قلب مثل افراد جوان ، رنگ موهاي سر شروع به مشكي شدن كرد ، چين و چروكهاي دست و صورت از بين رفت .

علت چه بود ؟

خيلي ساده است . آنها چون مطابق با 40سال پيش زندگي كردند ، باور كرده بودند 40 سال جوانتر شده اند .

انسانها همان گونه كه باور داشته باشند مي توانند بينديشند . باورهاي آدمي است كه در هر لحظه به او القا ميكند كه چگونه بينديشد .

اصولا فرق بين انسانها ، فرق ميان باورهاي آنان است .. انسانهاي موفق با باورهاي عالي ، موفقيت را براي خود خلق ميكنند . انسانهاي ثروتمند ، باورهاي عالي و ثروت آفرين دارند كه با اعتماد به نفس عالي خود و بدون توجه به تمام مسائل به دنبال كسب ثروت ميروند و به لحاظ باورهاي مثبتشان به ثروت مطلوب خود ميرسند .

قانون زندگي قانون باورهاست . باورهاي عالي سرچشمه همه موفقيتهاي بزرگ است . توانمندي يك انسان را باورهاي او تعيين مي كند ..

انسانها هر آنچه را كه باور دارند خلق ميكنند . باورهاي شما دستاوردهاي شما را در زندگي ميسازند . زيرا باورها تعيين كننده كيفيت انديشه ها ، انديشه ها عامل اوليه اقدامها و اقدامها عامل اصلي دستاوردها هستند .


خود را دوست بداريد

حيرت خواهي كرد,اگر خود را دوست بداري ديگران نيز دوستت خواهند داشت. هيچكس، كسي را كه خود را دوست نمي دارد را دوست ندارد. اگر نمي تواني به خود عشق بورزي چه كس ديگري به اين كار اهميت خواهد داد؟


ديوار

يكي بود يكي نبود، يك بچه كوچيك بداخلاقي بود. پدرش به او يك كيسه پر از ميخ و يك چكش داد و گفت هر وقت عصباني شدي، يك ميخ به ديوار روبرو بكوب.

روز اول پسرك مجبور شد 37 ميخ به ديوار روبرو بكوبد. در روزها و هفته ها ي بعد كه پسرك توانست خلق و خوي خود را كنترل كند و كمتر عصباني شود، تعداد ميخهايي كه به ديوار كوفته بود رفته رفته كمتر شد. پسرك متوجه شد كه آسانتر آنست كه عصباني شدن خودش را كنترل كند تا آنكه ميخها را در ديوار سخت بكوبد

بالأخره به اين ترتيب روزي رسيد كه پسرك ديگر عادت عصباني شدن را ترك كرده بود و موضوع را به پدرش يادآوري كرد. پدر به او پيشنهاد كرد كه حالا به ازاء هر روزي كه عصباني نشود، يكي از ميخهايي را كه در طول مدت گذشته به ديوار كوبيده بوده است را از ديوار بيرون بكشد

روزها گذشت تا بالأخره يك روز پسر جوان به پدرش روكرد و گفت همه ميخها را از ديوار درآورده است. پدر، دست پسرش را گرفت و به آن طرف ديواري كه ميخها بر روي آن كوبيده شده و سپس درآورده بود، برد

پدر رو به پسر كرد و گفت: « دستت درد نكند، كار خوبي انجام دادي ولي به سوراخهايي كه در ديوار به وجود آورده اي نگاه كن !! اين ديوار ديگر هيچوقت ديوار قبلي نخواهد بود

پسرم وقتي تو در حال عصبانيت چيزي را مي گوئي مانند ميخي است كه بر ديوار دل طرف مقابل مي كوبي. تو مي تواني چاقوئي را به شخصي بزني و آن را درآوري، مهم نيست تو چند مرتبه به شخص روبرو خواهي گفت معذرت مي خواهم كه آن كار را كرده ام، زخم چاقو كماكان بر بدن شخص روبرو خواهد ماند. يك زخم فيزكي به همان بدي يك زخم شفاهي است.

دوست ها واقعاً جواهر هاي كميابي هستند ، آنها مي توانند تو را بخندانند و تو را تشويق به دستيابي به موفقيت نمايند. آنها گوش جان به تو مي سپارند و انتظار احترام متقابل دارند و آنها هميشه مايل هستند قلبشان را به روي ما بگشايند»


عجله

چهار چيز هرگز قابل جبران نيست:


سنگي كه پرتاب شده باشد.
حرفي كه از دهان خارج شده باشد.
فرصتي كه از دست رفته باشد.
زماني كه سپري شده باشد!


بهترين روز عمر من

امرور صبح وقتي از خواب  بيدار شدم يكمرتبه يادم افتاد كه امروز بهترين روز عمر منه !

قبلا بارها با خودم فكر كرده  بودم  كه آيا مي شه اون روز بهترين روزعمر من باشه ؟ ولي اينبار شده و حالا براي اين موفقيت مي خوام جشن بگيرم.

امروز مي خوام  براي اين موضوع  كه  چه زندگي غير قابل باوري  تا به  امروز داشته ام  جشن بگيرم براي همه  كارهايي كه انجام داده ام و براي همه موهبتهايي كه نصيبم شده  بله حتي موقعيتهاي سختي كه باعث شدند من قويتر بشم.

اين روز را با سرافراشته وقلب شادمان سپري ميكنم. اززيبايي هداياي ساده خداوند شگفت زده ميشوم از شبنم صبحگاهي ,خورشيد ,ابرها ,در ختها ,گلها و پرنده ها .

امروز از هيچكدام از مخلوقات اعجاب انگيز خدا غافل  نمي شوم.

امروز هيجان خودم را از اين زندگي با بقيه مردم در ميان مي گذارم.

كاري مي كنم يك نفرلبخند بزند از مسيرم خارج ميشوم كه يك حركت مهربانانه براي يك غريبه كه توقع نداره  انجام  بدم  ارادت خالصانه ام  را  تقديم  كسي  مي كنم كه به نظرغمگين مي رسه به يك كودك مي گويم كه چه قدر بچه  فوق العاده ايه و به اون كسي كه دوستش دارم مي گم كه چه قدر عميقا برام مهمه و چه مفهومي براي من داره.

امروز روزيه  كه ديگه  براي چيزايي كه ندارم نگران نيستم و شروع مي كنم به شكر گزاري و شادمان بودن براي تمام چيزهاي  فوق العاده اي كه خدا قبلا بهم اعطاء كرده.  

به ياد مي آورم كه نگران بودن در واقع هدر دادن زمانه  چون اعتقاد به خدا و تقدير الهي من رو مطمئن مي كنه كه همه چيز همونطوريه كه بايد باشه واين حتما بهترينه .

و امشب قبل ازاينكه به خواب برم مي روم بيرون از خونه  و به آسمون نگاه مي كنم و خداوند رو براي زيبايي ستارگان و ماه  و براي اين مخلوقات خارق العاده ستايش مي كنم.

زمانيكه  روز به پا يان مي رسه  سرم را  روي بالش قرار  مي دهم از قادر متعال براي بهترين  روز عمرم تشكرمي كنم  و با خشنودي يك  كودك و با هيجان بسيار به خواب مي روم هيجان براي اينكه مي دونم قراره فردا بهترين روز عمر من باشه.

                                                                                 " دكتر گرگوري لوزينگ نانت"


حضور - اتفاق

حضور هيچ كس در زندگي ما اتفاقي نيست، خداوند در هر حضوري رازي را براي ما پنهان كرده است، خوشا به حال ما اگر آن راز را دريابيم .

زندگي - لبخند

زندگي را دور بزن و آنگاه كه بر اوج بلندترين قله ها رسيدي لبخند خود را نثار تمام سنگريزه هايي كن كه پايت را خراشيدند .

اميد

اميد 


   در بيمارستاني، دو مرد در يك اتاق بستري بودند. مرد كنار پنجره به خاطر بيماري ريوي

   بعد از ظهرها يك ساعت در تخت مي نشست تا مايعات داخل ريه اش خارج شود. اما

   دومي بايد طاق باز مي خوابيد و اجازه نشستن نداشت.آن دو ساعتها در مورد همسر،

   خانوادههايشان، شغل، تفريحات و خاطرات دوران سربازي صحبت مي كردند. بعد از

  ظهرها مرد اول در تخت مي نشست و روي خود را به پنجره مي كرد و هر آنچه را كه

   مي ديد براي ديگري توصيف مي كرد. در آن حال بيمار دوم چشمان خود را مي بست و

 تمام جزئيات دنياي بيرون را پيش روي خود مجسم مي كرد.

 

 
  او با اين كار جان تازه اي مي گرفت، چرا كه دنياي بي روح و كسالت بار او با تكاپو و شور

   و نشاط فضاي بيرون پنجره رنگ زندگي مي گرفت.


   در يك بعد از ظهر گرم، مرد كنار پنجره از رژه اي بزرگ در خيابان خبر داد. با وجود اين كه

    مرد دوم صدايي نمي شنيد، با بستن چشمانش تمام صحنه را آن گونه كه هم اتاقيش

   وصف مي كرد پيش رو مجسم مي نمود.


  روزها و هفته ها به همين صورت سپري شد. يك روز صبح وقتي پرستار به اتاق آمد، با

   پيكر بي جان مرد كنار پنجره كه با آرامش به خواب ابدي فرو رفته بود روبرو شد.


  پس از آنكه جسد را به خارج از اتاق منتقل كردند مرد دوم درخواست كرد كه تخت اورا به

   كنار پنجره منتقل كنند. به محض اينكه كنار پنجره قرار گرفت، با شوق فراوان به بيرون

    نگاه كرد،

 
   اما...

 

 
 تنها چيزي كه ديد ديواري بلند و سيماني بود.


 با تعجب به پرستار گفت:جلوي اين پنجره كه ديواره!!!چرا او منظره بيرون را آن قدر زيبا

  وصف مي كرد؟


  پرستار گفت: او كه نابينا بود، او حتي نمي توانست اين ديوار سيماني بلند را ببيند. شايد

   فقط خواسته تو را به زندگي اميدوار كند.

 
  بالاترين لذت در زندگي اينست كه عليرغم مشكلات خودتان، سعي كنيد ديگران را شاد

  كنيد.


شانس نوعي انرژي

شانس نوعي انرژي

واقعا شانس چيست؟ ايا واقعيت دارد؟انرژي مثبت چيست؟انرژي منفي چيست؟اين مقاله به اين ميپردازد كه ايا اين چيزها واقعيت دارد؟ يا خرافه اي بيش نيست.در اين مقاله سعي شده است كه با ديدگاه علمي و غير متعصبانه با آن پرداخته شود. از انجا كه اين مسئله سوال بسياري از مردم است لذا آنرا براي همه دوستان خوبم در گروه ميفرستم . شما نيز ميتوانيد به انان كه دوستشان داريد ارسال كنيد .

 

 اگر حوصله خواندن تمام اين مقاله را نداريد ميتوانيد حداقل قسمتهاي رنگي انرا بخوانيد و آنها را بهم ربط دهيد.


ابتدا بايد در مورد انرژي و ماهيت آن صحبت كنيم . خيلي از آدمها حتي نمي دانند كه اين دنيايي كه در آن زندگي مي كنيم از چه چيزي ساخته شده است پس ابتدا باهم طبق نظريه هاي علمي راه خود را پيش مي بريم و به اين مي پردازيم كه دنيا از چه چيز ساخته شده است :
خواندن اين مقدمه اگر چه خسته كننده است ولي براي روشن شدن مطلب لازم است و تا حد امكان خلاصه شده است.
دنياي اطراف از ماده و انرژي ساخته شده است : ماهيت انرژي هنوز به طور كامل كشف نشده است اما مي دانيم كه انرژي با فركانس نيز سنجيده مي شود . هرچه فركانس يك انرژي بالاتر باشد قوي تر است .

ماده از چه ساخته شده است ؟ از ملكول

ملكول از چه ساخته شده است ؟ از اتم

اتم از چه ؟ از پروتون و الكترون و نوترون . الكترون كه جرم ندارد و در حقيقت فقط انرژي است . پروتون تمام جرم اتم را در بر دارد . و اما پروتون از چه ساخته شده است ؟ در كتاب استفان هاوكينگ آمده است : " تقريبا بيست سال پيش چنين فكر مي شد كه پروتونها و نوترونها ذراتي بنيادين هستند ولي آزمايشهاي كه در آنها پروتونها با سرعتهاي زيادي به پروتونها يا الكترونهاي ديگر برخورد مي كردند نشان دادند كه آنها در واقع از ذرات كوچكتري تشكيل يافته اند و آنها كوارك هستند . "

و اما آخرين سوال كوارك ها از چه ساخته شده اند ؟ جواب سوال را خود استفان هاوكينگ به ما داده است مي دانيم كه استفان هاوكينگ بزرگترين دانشمند زنده قرن است . او مي گويد كوارك ها از انرژي ساخته شده اند . پس مي توانيم بگوييم همه چيز در اين دنيا از انرژي ساخته شده است . چون طبق نظريه نيوتون جهان از ماده + انرژي ساخته شده است كه ديديم كه اخيرا كشف شده است كه ماده نيز از انرژي ساخته شده است .
تنوع نوع ماده در دنيا به فركانس و طول موج انرژي مربوط مي شود اگر همه چيز در دنيا داراي يك فركانس و ارتعاش بود همه چيز يكي مي شد .

هرچه فركانس بالاتر باشد پس جنس لطيف تر مي شود . لطيف ترين جنسي كه قابل ديدن و لمس كردن است آتش است . و سخت ترين سنگ و فلز هستند كه ارتعاش پاييني دارند . و اما ما مي خواهيم بپردازيم به جنسهاي لطيف و در آنها كنكاش كنيم .



افكار ما و خاطرات و ذهن ما ماده اي هستند با انرژي و فركانس بسيار بالا بخاطر همين غير قابل ديدن هستند . اما  مي بينيم كه قابل درك هستند . براي همين است كه وقتي فكر مي كنيم يا درس مي خوانيم گرسنه مي شويم چون از توان موجود در خود براي توليد انرژي فكر استفاده كرده ايم و حال بايد انرژي از دست رفته را بر گردانيم . طي آزمايش بسيار دقيقي كه در يكي از دانشگاههاي آمريكا در سال 1965 انجام گرفت دانشجويي را بر روي ترازويي با حساسيت بسيار بالا قرار دادند و از او خواستند كه كه يك ضرب 5 رقمي را در 5 رقمي انجام دهد و هنگام محاسبه مشخص شد كه وزن دانشجو در حد بسيار كم افزايش يافته است . بنابر اين انرژي نيز وزن هم دارد . پس افكار منفي و مثبت هر كدام داراي وزن و ارتعاش خاص خود هستند . و حتي مي توانند بر روي محيط اطراف و انسانهاي ديگر تاثير بگذارند . به خاطر همين است كه وقتي موسيقي ملايم گوش مي دهيم آرام مي شويم اما وقتي به موسيقي تند و خشن گوش مي كنيم مشوش مي شويم اين تنها به خاطر تفاوت فركانسهاي دو موسيقي مي باشد .

رمز و راز دنيايي كه در آن زندگي مي كنيم در انرژي و ماهيت آن نهفته است . به خاطر همين است كه انيشتين بزرگترين دانشمند مهمترين فرمول را E = MC^2 مي داند و حاصل سالها تفكر و تحقيق در همين فرمول گنجانده شده است . فرمولي كه به برسي وضعيت و رابطه ميان ماده و انرژي مي پردازد . البته توضيح اين فرمول از حوصله اين بحث خارج است .

وقتي با ديد انرژي به هستي نگاه كنيم مي توانيم خيلي از ناشناخته ها را كشف و براي تمام عجايب دليل بياوريم . البته اين نكته بسيار ضروري است كه بدانيم : ما هيچگاه نمي توانيم بگوييم طرز فكر خاصي عين واقعيت است و طبيعت دقيقا از همين قانون پيروي مي كند زيرا انيشتين مي گويد : " جهان هستي مانند ساعتي است كه بر روي ديوار نصب شده است ما هيچگاه نمي توانيم به درون ساعت نگاه كنيم ما از شواهد و قرائني كه وجود دارد ( مثل عقربه ها و اعداد روي صفحه ) و از رفتاري كه جهان دارد مثل حركت عقربه ها قانون دروني آنرا حدس ميزنيم اما هيچ گاه نمي توانيم بگوييم كه دقيقا داخل ساعت همانطور كه ما حدس زده ايم كار مي كند . ما فقط بايد دستگاهي را بوجود آوريم كه جهان هستي آن را تاييد كند . اين دستگاه يكتا نيست ، بلكه مي توان بيشمار دستگاه ايجاد كرد كه طبيعت هم با همه آنها سازگار باشد و ما تنها مي توانيم نسبت به دستگاه خاصي بگوييم كه فلان چيز صحيح و فلان چيز غلط است . " و اين همان نظريه نسبيت انيشتين است كه در بسيار ساده شده است . بنابر اين ما هميشه بدنبال آن هستيم كه دستگاهي را بوجود آوريم كه جواب خيلي از سوالهاي ما را داشته باشد و تا به امروز انرژي اكثر آنچه كه در سالهاي پيش عجايب خوانده شده است را پاسخ داده است مثل كارهاي عجيبي كه مرتاض هاي هندي انجام مي دهند . تنها كاري كه مرتاض ها انجام مي دهند بالا بردن ارتعاشات بدن و ذهن است . به خاطر همين مي توانند حتي از ديوار رد شوند اجسام مختلفي را بدون درد و خونريزي وارد بدن كنند زيرا ارتعاشات خود را بالا برده اند و بدن تبديل به يك ماده با انرژي بسيار بالا شده است و بنابراين عكس العمل ها و رفتار متفاوتي را از خود نشان مي دهد . اما چطور مي شود ارتعاش را بالا برد . اين مسئله بحث بسياري دارد كه در اين جا در يك يا دو صفحه نمي توان گفت فقط مي توان به اين نكته اشاره كرد كه يكي از راهها تمركز كردن است .

حال مي پردازيم به تيتر مطلب . خيلي وقتها وقتي به چيزي كه معتقد هستيم به سرمان مي آيد مثلا معتقديم كه بعد از هر خنده گريه هست . اين باعث مي شود كه ناخودآگاه ما انرژي هايي از خود ساتع كند كه در جهان هستي تاثير گذار باشد . ناخودآگاه دوست دارد ما را به سمتي ببرد كه ما معتقد به ان هستيم بنابر اين ما را به سمت گريه كردن مي كشاند . و ما در تمام لحظات بدون اينكه خودمان بدانيم به سمت گريه كردن سوق پيدا مي كنيم كه در نهايت علت آنرا پيدا مي كنيم (نا خودآگاه آنرا پيدا مي كند ) و گريه مي كنيم . انرژي افكار ما در محيط پخش مي شود و روي همه چيز تاثير مي گذارد . احتمالا حتما براي شما پيش آمده كه از محل و يا مكاني متنفر باشيد و دوست نداشته باشيد كه به آنجا برويد اين مسئله دقيقا به خاطر وجود انرژي هاي منفي موجود در آنجا است كه روي شما تاثير گذاشته و شما به صورت ناخودآگاه از آنجا فراري مي شويد . و هزاران پديده ديگر كه علت همه آنها انرژي است . در مورد شانس هم همينطور است :

وقتي ما احساس كنيم خوش شانس هستيم بر روي محيط و جهان هستي تاثير مي گذاريم . فكر ما احساس ما و باور هاي ما باعث مي شود انرژي هايي در دنيا پخش شود كه ما را به سمت خوش شانسي هدايت كند . و همين طور هم بدشانسي هر انساني كه معتقد است بسيار بد شانس است هميشه بدشانسي مي آورد . بين افرادي كه مي شناسيم خيلي ها را مي بينيم كه به بدشانسي خود معتقد هستند و همچنان بد شانسي مي آورند . بهتر است از اين به بعد فكر كنيم خوش شانسيم . بهر حال اگر هم هيچ تاثيري نداشته باشد اين فايده را دارد كه روحيه بهتري براي زندگي داريم و در خيلي از موقعيتها از اعتماد به نفس بهتري برخوردار خواهيم بود .


گل و لاي زندگي

روزي اسب كشاورزي داخل چاه افتاد . حيوان بيچاره ساعت ها به طور ترحم انگيزي ناله مي كرد بالاخره كشاورز فكري به ذهنش رسيد . او پيش خود فكر كرد كه اسب خيلي پير شده و چاه هم در هر صورت بايد پر شود . او همسايه ها را صدا زد و از آنها درخواست كمك كرد . آن ها با بيل در چاه سنگ و گل ريختند
اسب ابتدا كمي ناله كرد ، اما پس از مدتي ساكت شد و اين سكوت او به شدت همه را متعجب كرد . آنها باز هم روي او گل ريختند . كشاورز نگاهي به داخل چاه انداخت و ناگهان صحنه اي ديد كه او را به شدت متحير كردبا هر تكه گل كه روي سر اسب ريخته مي شد اسب تكاني به خود مي داد ، گل را پا يين مي ريخت و يك قدم بالا مي آمد همين طور كه روي او گل مي ريختند ناگهان اسب به لبه چاه رسيد و بيرون آمد
زندگي در حال ريختن گل و لاي برروي شماست . تنها راه رهايي اين است كه آنها را كنار بزنيد و يك قدم بالا بياييد. هريك از مشكلات ما به منزله سنگي است كه مي توانيم از آن به عنوان پله اي براي بالا آمدن استفاده كنيم با اين روش مي توانيم از درون عميقترين چاه ها بيرون بياييم