دنياي دانستنيهاي روز دنيا

جزوات,دانلود,ارشد,جزوه,كارشناسي,هاي,سوالات,نور,رايگان,دكتري,براي,پيام,كنكور,كتاب,دانشگاه,جزوات دانلود,جزوات ارشد,ارشد جزوه,ارشد جزوه كارشناسي,ارشد جزوه هاي,ارشد سوالات كارشناسي, جزوه كارشناسي,دانلود رايگان,مطالب آموزشي,آموزش,دانلود كنكور,كنكور,تضميني,دانلود پروژه,دانلود كارآموزي,دانلود رايگان فايل,دانلود آموزش,دانلود تحقيق,دانلود كتاب,تحقيق دانشگاهي,تحقيق مدرسه,عنوان تحقيق,فروش تحقيق,دانلود مقاله,سرمقاله,عنوان مقاله,مقاله تحقيق,مقاله دانشگاهي ,كامپيوتر,حقوق,جغرافيا,طرح توجيهي,دانلود طرح دانشگاهي,دانلود پروپازال,پاسخنامه,دانلود سوالات استخدامي,كشور,ايران,دانشگاه,صنعت,توسعه,تحقيق,جزوه ,دالنود, پروژهاقتصاد, بهترين سايت مقاله, تحقيق آماده, تحقيق حسابداري تحقيق, رايگان, تحقيق رشته حسابداري, ,جزوه دانلود رايگان ,دانلود رمان جديد ,دانلود كتاب, دانلود ,كتاب الكترونيكي دانلود, كتاب اموزشي دانلود ,كتاب جديد دانلود كتاب هاي الكترونيكي دانلود, كتاب پي دي اف, رايگان ,زندگي نامه, زندگي نامه افراد مشهور ,زندگي نامه ايرانيان, زندگي نامه دانشمندان ,زندگي نامه شخصيت هاي ايراني سايت مقاله,, مديريت, مرجع مقاله ,مقالات ,مقالات انگليسي, مقالات انگليسي همراه با ترجمه, ,مقالات دانشگاهي ,مقالات رايگان مقالات علمي,, مقاله ,مقاله,doc, مقاله آماده ,مقاله حسابداري پروژه, پروژه حسابداري, پروژه هاي رايگان ,پروژه هاي رشته كامپيوتر , دانشجويي,• proje ,project, projects, proje daneshjoie, projeha, ,projekar projes , اسكريپت ,برنامه ,برنامه نويسي دانلود ,دانلود برنامه دانلود رايگان ,دانلود سورس, دانلود سورس برنامه ,دانلود سورس پروژه ,دانلود مقاله دانلود, نرم افزار دانلود پايان نامه, دانلود پروژه دانلود پروژه دانشجويي, دانلود پروژه هاي برنامه نويسي, ,دانلود پروژه كارآفريني, دانلود كتاب زبان سي پلاس پلاس سورس سورس پروژه ويژوال بيسيك پروژه, پروژه دانشجويي پروژه دانشجويي, پروژه دانشجويي رايگان,پروژه رايگان پروژه ها پروژه هاي دانشجويي پروژه كار

دوشنبه ۰۱ اردیبهشت ۰۴

تغيير عادت منفي به مثبت

تغيير عادت منفي به مثبت

 

كلمه ها عقايد شكل گرفته و افكار بيان شده هستند به عبارت ساده آن چه مي گويي فكري است كه بيان مي شود. كلمه ها و انديشه ها داراي امواجي نيرومند هستند كه به زندگي و امورمان شكل مي دهند.

 

اگر يك كارگر بي سواد بتواند يك اصطلاحي را در دنيا شايع كند؛ پس من و تو، ما و شما به طور حتم مي توانيم استفاده از كلمه ها و اصطلاح هاي مثبت را در سطح كل ايران گسترش داده و انرژي مثبت را بين همه پخش كنيم.

 

امروزه ثابت شده كه كلمات منفي نيروي منفي به سمت شخص مي فرستند و او را به سمت منفي و بيماري سوق مي دهند! به طور مثال وقتي به ما مي گويند خسته نباشي دراصل خستگي را به يادمان مي آورند و ناخودآگاه احساس خستگي مي كنيم (با خودتان امتحان كنيد) اما اگر به جاي آن از يك عبارت مثبت استفاده شود نه تنها نيروي از دست رفته، ترميم و خستگي جسم را از بين مي برد بلكه نيروي مثبت و سازنده اي را به افراد هديه مي دهيم.

 

مثال:

 

به جاي پدرم درآمد؛ بگوييم : خيلي راحت نبود

 

به جاي خسته نباشيد؛ بگوييم : خدا قوت

 

به جاي دستت درد نكنه ؛ بگوييم : ممنون از محبتت، سلامت باشي

 

به جاي ببخشيد مزاحمتون شدم؛ بگوييم : از اين كه وقت خود را در اختيار من گذاشتيد متشكرم

 

به جاي لعنت بر پدر كسي كه اينجا آشغال بريزد ؛ بگوييم: رحمت بر پدر كسي كه اينجا آشغال نمي ريزد

 

به جاي گرفتارم؛ بگوييم : ‌در فرصت مناسب با شما خواهم بود

 

به جاي دروغ نگو؛ بگوييم : راست مي گي؟ راستي؟

 

به جاي خدا بد نده؛ بگوييم : خدا سلامتي بده

 

به جاي قابل نداره؛ بگوييم : هديه براي شما

 

به جاي شكست خورده؛ بگوييم : با تجربه

 

به جاي مگه مشكل داري؛ بگوييم : مگه مسئله اي داري؟

 

به جاي فقير هستم؛‌بگوييم : ثروت كمي دارم

 

به جاي بد نيستم؛ بگوييم :‌ خوب هستم

 

به جاي بدرد من نمي خورد؛ بگوييم : مناسب من نيست

 

به جاي مشكل دارم؛ بگوييم : مسئله دارم

 

به جاي جانم به لبم رسيد؛ بگوييم : چندان هم راحت نبود

 

به جاي فراموش نكني؛ بگوييم : يادت باشه

 

به جاي داد نزن؛ ‌بگوييم : آرام باش

 

به جاي من مريض و غمگين نيستم؛‌ بگوييم :‌ من سالم و با نشاط هستم

 

به جاي غم آخرت باشد؛ بگوييم : شما را در شادي ها ببينم

  

وقتي بعد از مدتي همديگر را مي‌بينيم، به جاي توجه كردن به نقاط ضعف همديگر و نام بردن از آنها مثل:

چقدر چاق شدي؟"، "چقدر لاغر شدي؟"، "چقدر خسته به نظر مي‌آيي؟"، "چرا موهات را اين قدر كوتاه كردي؟"، "چرا ريشت را بلند كردي؟"، "چرا توهمي؟"، "چرا رنگت پريده؟"، "چرا تلفن نكردي؟"، "چرا حال مرا نپرسيدي؟" و ...

 

بهتر است بگوييم : "سلام به روي ماهت"، "چقدر خوشحال شدم تو را ديدم"، و ... عبارات ديگري كه نه تنها بيانگر نقاط ضعف طرف مقابل ما نيست بلكه نوعي اعتماد به نفس را به مخاطبمان القاء ميكند. البته اگر اصراري نداشته باشيم كه حتماً درباره ي همديگر اظهار نظر كنيم، وگرنه مي‌شود كه درباره ي موضوعات مشترك، البته در محوريت مثبت با هم صحبت كنيم.

 


خدا را شكر

 

Thanks  GOD

 

 

خداراشكر كه تمام شب صداي خرخر شوهرم را مي شنوم . اين يعني او زنده و سالم در كنار من خوابيده است.


I am thankful for the husband who snoser all night, because that means he is healthy and alive at home asleep with me


____________ _________ _________ _________ _
خدا را شكر كه دختر نوجوانم هميشه از شستن ظرفها شاكي است.اين يعني او در خانه است و در خيابانها پرسه نمي زند.

 

I am thankful for my teenage daughter who is complaining about doing dishes, because that means she is at home not on the street
____________ _________ _________ _________ _
خدا را شكر كه ماليات مي پردازم اين يعني شغل و در آمدي دارم و بيكار نيستم.

 

I am thankful for the taxes that I pay , because it means that I am employed .
____________ _________ _________ _________ _
خدا را شكر كه لباسهايم كمي برايم تنگ شده اند . اين يعني غذاي كافي براي خوردن دارم.

 

I am thankful for the clothes that a fit a little too snag , because it means I have enough to eat
____________ _________ _________ _________ _
خدا را شكر كه در پايان روز از خستگي از پا مي افتم.اين يعني توان سخت كار كردن را دارم.

 

I am thankful for weariness and aching muscles at the end of the day, because it means I have been capable of working hard
____________ _________ _________ _________ _
خدا را شكر كه بايد زمين را بشويم و پنجره ها را تميز كنم.اين يعني من خانه اي دارم.

 

I am thankful for a floor that needs mopping and windows that need cleaning , because it means I have a home
____________ _________ _________ _________ _
خدا را شكر كه در جائي دور جاي پارك پيدا كردم.اين يعني هم توان راه رفتن دارم و هم اتومبيلي براي سوار شدن.

 

I am thankful for the parking spot I find at the farend of the parking lot, because it means I am capable of walking and that I have been blessed with transportation
____________ _________ _________ _________ _
خدا را شكر كه سرو صداي همسايه ها را مي شنوم. اين يعني من توانائي شنيدن دارم.

 

I am thankful for the noise I have to bear from neighbors , because it means that I can hear
____________ _________ _________ _________ _
خدا را شكر كه اين همه شستني و اتو كردني دارم. اين يعني من لباس براي پوشيدن دارم.

 

I am thankful for the pile of laundry and ironing, because it means I have clothes to wear
____________ _________ _________ _________ _
خدا را شكر كه هر روز صبح بايد با زنگ ساعت بيدار شوم. اين يعني من هنوز زنده ام.

 

I am thankful for the alarm that goes off in the early morning house, because it means that I am alive
____________ _________ _________ _________ _
خدا را شكر كه گاهي اوقات بيمار مي شوم . اين يعني بياد آورم كه اغلب اوقات سالم هستم.

 

I am thankful for being sick once in a while , because it reminds me that I am healthy most of the time
____________ _________ _________ _________ _
خدا را شكر كه خريد هداياي سال نو جيبم را خالي مي كند. اين يعني عزيزاني دارم كه مي توانم برايشان هديه بخرم.

 

I am thankful for the becoming broke on shopping for new year , because it means I have beloved ones to buy gifts for them
____________ _________ _________ _________ _

خداراشكر...خدارا شكر...خدارا شكر
Thanks God Thanks God Thanks Go


سخنان بزرگان

 تا زمانيكه نگران هستي مردم چه قضاوتي در مورد تو دارند در بند اسارت آنها هستي ، فقط هنگامي مي‏تواني حاكم بر سر‏نوشت خود باشي كه به تاييد و تصديق ديگران نيازي نداشته باشي ۰

اگر در زندگي به آنچه آرزو داري نمي‏رسي به اين دليل نيست كه خداوند نخواسته به دعاهاي تو پاسخ گويد بلكه به اين علت است كه آنچه تو فكر مي‏كني و مي‏گويي و عمل مي‏كني بر‏خلاف چيزي است كه آرزو داري به آن برسي ۰  نيل دونالد والش

غمهايتان را بدست فراموشي بسپاريد و دلهايتان را مملو از عشق پروردگار عالم كنيد تا شادي واقعي را بيابيد ۰

خوشرويي رامردم بيشتر دوست دارند تا ترشرويي را

به مردم نشان دهيد كه دوستشان داريد حتي اگر آنها شما را دوست ندارند

اينرا به خاطر بسپار كه تو آنچه را كه بايد ياد بگيري مي‏آموزي لزومي ندارد كسي كه درباره كمال صحبت مي‏كند كامل باشد ، لزومي ندارد براي آنكه در‏باره تكامل صحبت كني به بالاترين سطح آن برسي فقط سعي كن صادق و صميمي باشي ۰ اگر مي‏خواهي < صدماتي > را كه تصور مي‏كني به ديگران وارد كرده‏اي جبران كني آنرا در اعمالت نشان بده ۰ نيل دونالد والش

روراستي در دوستي و برخورد با مردم شخصيت شما را به مقام بالايي مي‏رساند ۰

از پر‏حرفي خود‏داري كنيد مردم همه حرفهاي شما را باور نخواهند كرد ۰

اگر دائماً از گرفتاري‏هايتان صحبت كنيد مثل اين است كه مرتباً بر گرفتاري‏هايتان افزوده‏ايد


آرامش حقيقي

آرام بودن درصومعه و مسجد كاري است بس آسان. اما اين آرامش مرده است. بايد بتوانيم هنر آرام بودن را در ميان پريشان احوالي بياموزيم و در آن موقع سكوتمان حقيقي، معتبر و زنده خواهد بود و زندگي به ماجرايي بزرگ تبديل مي شود. خدا تنها از آرامشي زنده به ديدارمان مي آيد. پس در دنيا باش و از دنيا مباش. در دنيا زندگي كن اما نگذار دنيا در تو رخنه كند. حركت كن از دنيا بگذر اما از آن تاثير نپذير. اين كار شدني است و با وقوع اين معجزه طعم سر مستي را خواهي چشيد .


خوشبختي

خوشبختي

 همه ما خودمان را چنين متقاعد ميكنيم كه با ازدواج زندگي بهتري خواهيم داشت، وقتي بچه دار شويم بهتر خواهد شد، و با به دنيا آمدن بچه‌هاي بعدي زندگي بهتر...

ولي وقتي مي‌بينيم كودكانمان به توجه مداوم نيازمندند، خسته ميشويم.

بهتر است صبر كنيم تا بزرگتر شوند.

فرزندان ما كه به سن نوجواني ميرسند، باز كلافه ميشويم، چون دايم بايد با آنها سروكله بزنيم. مطمئناً وقتي بزرگتر شوند و به سنين بالاتر برسند، خوشبخت خواهيم شد.

با خود ميگوييم زندگي وقتي بهتر خواهد شد كه :

همسرمان رفتارش را عوض كند،يك ماشين شيكتر داشته باشيم، بچه هايمان ازدواج كنند،

به مرخصي برويم و در نهايت بازنشسته شويم...

حقيقت اين است كه براي خوشبختي، هيچ زماني بهتر از همين الآن وجود ندارد.

اگر الآن نه، پس كي؟ زندگي همواره پر از چالش است.

بهتر اين است كه اين واقعيت را بپذيريم و تصميم بگيريم كه با وجود همه اين مسائل، شاد و خوشبخت زندگي كنيم.

خيالمان ميرسد كه زندگي، همان زندگي دلخواه، موقعي شروع ميشود كه موانعي كه سر راهمان هستند ، كنار بروند:

مشكلي كه هم اكنون با آن دست و پنجه نرم ميكنيم، كاري كه بايد تمام كنيم،

زماني كه بايد براي كاري صرف كنيم، بدهي‌هايي كه بايد پرداخت كنيم و ...

بعد از آن زندگي ما، زيبا و لذت بخش خواهد بود!

بعد از آنكه همه اينها را تجربه كرديم، تازه مي فهميم كه زندگي، همين چيزهايي است كه ما آنها را موانع مي‌شناسيم.

اين بصيرت به ما ياري ميدهد تا دريابيم كه جاده‌اي بسوي خوشبختي وجود ندارد.

خوشبختي، خودٍ همين جاده است. پس بياييد از هر لحظه لذت ببريم.

براي آغاز يك زندگي شاد و سعادتمند لازم نيست كه در انتظار بنشينيم:

در انتظار فارغ التحصيلي، بازگشت به دانشگاه، كاهش وزن ، افزايش وزن، شروع به كار، ازدواج، شروع تعطيلات، صبح جمعه، در انتظار دريافت وام جديد، خريد يك ماشين نو، باز پرداخت قسطها، بهار و تابستان و پاييز و زمستان، اول برج، پخش فيلم مورد نظرمان از تلويزيون، مردن، تولد مجدد و...

خوشبختي يك سفر است، نه يك مقصد. هيچ زماني بهتر از همين لحظه براي شاد بودن وجود ندارد.

زندگي كنيد و از حال لذت ببريد. اكنون فكر كنيد و سعي كنيد به سؤالات زير پاسخ دهيد:

1. پنج نفر از ثروتمندترين مردم جهان را نام ببريد.

2. برنده‌هاي پنج جام جهاني آخر را نام ببريد.

3. آخرين ده نفري كه جايزه نوبل را بردند چه كساني هستند؟

4. آخرين ده بازيگر برتر اسكار را نام ببريد.

نميتوانيد پاسخ دهيد؟ نسبتاً مشكل است، اينطور نيست؟

نگران نباشيد، هيچ كس اين اسامي را به خاطر نمي آورد.

روزهاي تشويق به پايان ميرسد!

نشانهاي افتخار خاك مي گيرند!

برندگان به زودي فراموش ميشوند!

اكنون به اين سؤالها پاسخ دهيد:

1. نام سه معلم خود را كه در تربيت شما مؤثر بوده‌اند ، بگوييد.

2. سه نفر از دوستان خود را كه در مواقع نياز به شما كمك كردند، نام ببريد.

3. افرادي كه با مهربانيهايشان احساس گرم زندگي را به شما بخشيده‌اند، به ياد بياوريد.

4. پنج نفر را كه از هم صحبتي با آنها لذت ميبريد، نام ببريد. حالا ساده تر شد، اينطور نيست؟

افرادي كه به زندگي شما معني بخشيده‌اند، ارتباطي با "ترين‌ها" ندارند،ثروت بيشتري ندارند، بهترين جوايز را نبرده‌اند، ...

آنها كساني هستند كه به فكر شما هستند، مراقب شما هستند، همانهايي كه در همه شرايط، كنار شما ميمانند .

كمي بيانديشيد. زندگي خيلي كوتاه است.

پژواك عمل

شيشها شكستنيست زندگي گذشتنيست اين محبت است كه هميشه ماندني ست //دنيا مانند پژواك اعمال و خواستهاي ماست. اگر به جهان بگويي: ”سهم منو بده...“ دنيا مانند پژواكي كه از كوه برمي گردد، به تو خواهد گفت: ”سهم منو بده....“ و تو در كشمكش با دنيا دچار جنگ اعصاب مي شوي. اما اگر به دنيا بگويي: ”چه خدمتي برايتان انجام دهم؟...“ دنيا هم بتو خواهد گفت: ”چه خدمتي برايتان انجام دهم؟...“!! دكتر وين داير


صحبت با خدا

روزي تصميم گرفتم كه ديگر همه چيز را رها كنم . شغلم ‏را دوستانم را ، زندگي  ام را !
به جنگلي رفتم تا براي آخرين بار با خدا ‏صحبت كنم . به خدا گفتم : آيا مي ‏ 
تواني دليلي براي ادامه زندگي برايم بياوري ؟
و جواب ‏او مرا شگفت زده كرد.
او گفت : آيا درخت سرخس و بامبو را مي ‏ بيني؟
پاسخ دادم : بلي .
فرمود : ‏هنگامي كه درخت بامبو و سرخس راآفريدم، به خوبي ازآنها مراقبت 
نمودم . به آنها نور ‏و غذاي كافي دادم . دير زماني نپاييد كه سرخس سر از خاك 
برآورد و تمام زمين را فرا ‏گرفت اما از بامبو خبري نبود . من از او قطع اميد 
نكردم . در دومين سال سرخسها بيشتر ‏رشد كردند و زيبايي خيره كننده ‏ اي به 
زمين بخشيدند اما همچنان از بامبوها خبري نبود .‏من بامبوها را رها نكردم. در 
سالهاي سوم و چهارم نيز بامبوها رشد نكردند . اما من ‏باز از آنها قطع اميد 
نكردم. در سال پنجم جوانه كوچكي از بامبو نمايان شد. در ‏مقايسه با سرخس كوچك 
و كوتاه بود اما با گذشت 6 ماه ارتفاع آن به بيش از 100 فوت ‏رسيد. 5 سال طول 
كشيده بود تا ريشه ‏ هاي بامبو به اندازه كافي قوي شوند. ريشه هايي ‏كه بامبو 
را قوي مي‏ ساختند و آنچه را براي زندگي به آن نياز داشت را فراهم مي ‏كرد.
‏خداوند در ادامه فرمود : آيا مي ‏ داني در تمامي اين سالها كه تو درگير 
مبارزه با ‏سختيها و مشكلات بودي در حقيقت ريشه هايت را مستحكم مي ‏ساختي . من 
در تمامي اين مدت ‏تو را رها نكردم همانگونه كه بامبو ها را رها نكردم .
‏هرگز خودت را با ديگران ‏مقايسه نكن و بامبو و سرخس دو گياه متفاوتند اما هر 
دو به زيبايي جنگل كمك مي ‏ كنن. ‏زمان تو نيز فرا خواهد رسيد تو نيز رشد مي ‏ 
كني و قد مي ‏ كشي !
‏از او پرسيدم : من ‏چقدر قد مي‏ كشم .
‏در پاسخ از من پرسيد : بامبو چقدر رشد مي ‏ كند؟
جواب دادم : هر ‏چقدر كه بتواند .
‏گفت : تو نيز بايد رشد كني و قد بكشي ، هر اندازه كه ‏بتواني


مرغان غم

نمي‌توانيم كاري كنيم كه مرغان غم بالاي سر ما پرواز نكنند اما مي‌توانيم نگذاريم كه روي سر ما آشيانه بسازند

تولستوي


خدا

استاد دانشگاه با اين سوال ها شاگردانش را به يك چالش ذهني كشاند.

آيا خدا هر چيزي كه وجود دارد را خلق كرد؟

شاگردي با قاطعيت پاسخ داد:"بله او خلق كرد"

استاد پرسيد: "آيا خدا همه چيز را خلق كرد؟"

شاگرد پاسخ داد: "بله, آقا"

استاد گفت: "اگر خدا همه چيز را خلق كرد, پس او شيطان را نيز خلق كرد. چون شيطان نيز وجود دارد و مطابق قانون كه كردار ما نمايانگر صفات ماست , خدا نيز شيطان است"

شاگرد آرام نشست و پاسخي نداد. استاد با رضايت از خودش خيال كرد بار ديگر توانست ثابت كند كه عقيده به مذهب افسانه و خرافه اي بيش نيست.

شاگرد ديگري دستش را بلند كرد و گفت: "استاد ميتوانم از شما سوالي بپرسم؟"

استاد پاسخ داد: "البته"

شاگرد ايستاد و پرسيد: "استاد, سرما وجود دارد؟"

استاد پاسخ داد: "اين چه سوالي است البته كه وجود دارد. آيا تا كنون حسش نكرده اي؟ "

شاگردان به سوال مرد جوان خنديدند.

مرد جوان گفت: "در واقع آقا, سرما وجود ندارد. مطابق قانون فيزيك چيزي كه ما از آن به سرما ياد مي كنيم در حقيقت نبودن گرماست. هر موجود يا شي را ميتوان مطالعه و آزمايش كرد وقتيكه انرژي داشته باشد يا آنرا انتقال دهد. و گرما چيزي است كه باعث ميشود بدن يا هر شي انرژي را انتقال دهد يا آنرا دارا باشد. صفر مطلق (460- F) نبود كامل گرماست. تمام مواد در اين درجه بدون حيات و بازده ميشوند. سرما وجود ندارد. اين كلمه را بشر براي اينكه از نبودن گرما توصيفي داشته باشد خلق كرد." شاگرد ادامه داد: "استاد تاريكي وجود دارد؟"

استاد پاسخ داد: "البته كه وجود دارد"

شاگرد گفت: "دوباره اشتباه كرديد آقا! تاريكي هم وجود ندارد. تاريكي در حقيقت نبودن نور است. نور چيزي است كه ميتوان آنرا مطالعه و آزمايش كرد. اما تاريكي را نميتوان. در واقع با استفاده از قانون نيوتن ميتوان نور را به رنگهاي مختلف شكست و طول موج هر رنگ را جداگانه مطالعه كرد. اما شما نمي توانيد تاريكي را اندازه بگيريد. يك پرتو بسيار كوچك نور دنيايي از تاريكي را مي شكند و آنرا روشن مي سازد. شما چطور مي توانيد تعيين كنيد كه يك فضاي به خصوص چه ميزان تاريكي دارد؟ تنها كاري كه مي كنيد اين است كه ميزان وجود نور را در آن فضا اندازه بگيريد. درست است؟ تاريكي واژه اي است كه بشر براي توصيف زماني كه نور وجود ندارد بكار ببرد."

در آخر مرد جوان از استاد پرسيد: "آقا، شيطان وجود دارد؟"

زياد مطمئن نبود. استاد پاسخ داد: "البته همانطور كه قبلا هم گفتم. ما او را هر روز مي بينيم. او هر روز در مثال هايي از رفتارهاي غير انساني بشر به همنوع خود ديده ميشود. او در جنايتها و خشونت هاي بي شماري كه در سراسر دنيا اتفاق مي افتد وجود دارد. اينها نمايانگر هيچ چيزي به جز شيطان نيست."

و آن شاگرد پاسخ داد: شيطان وجود ندارد آقا. يا حداقل در نوع خود وجود ندارد. شيطان را به سادگي ميتوان نبود خدا دانست. درست مثل تاريكي و سرما. كلمه اي كه بشر خلق كرد تا توصيفي از نبود خدا داشته باشد. خدا شيطان را خلق نكرد. شيطان نتيجه آن چيزي است كه وقتي بشر عشق به خدا را در قلب خودش حاضر نبيند. مثل سرما كه وقتي اثري از گرما نيست خود به خود مي آيد و تاريكي كه در نبود نور مي آيد.
 

 

 

نام مرد جوان يا آن شاگرد تيز هوش كسي نبود جز ، آلبرت انيشتن


راي غير منصفانه

زن جواني در سالن فرودگاه منتظر پروازش بود. چون هنوز چند ساعت به پروازش باقي مانده بود، تصميم گرفت براي گذراندن وقت كتابي خريداري كند. او يك بسته بيسكوئيت نيز خريد و بر روي يك صندلي نشست و در آرامش شروع به خواندن كتاب كرد. مردي در كنارش نشسته بود و داشت روزنامه مي‌خواند. وقتي كه او نخستين بيسكوئيت را به دهان گذاشت، متوجه شد كه مرد هم يك بيسكوئيت برداشت و خورد. او خيلي عصباني شد ولي چيزي نگفت. پيش خود فكر كرد : بهتر است ناراحت نشوم. شايد اشتباه كرده باشد. ولي اين ماجرا تكرار شد. هر بار كه او يك بيسكوئيت برمي‌داشت، آن مرد هم همين كار را مي‌كرد. اينكار او را حسابي عصباني كرده بود ولي نمي‌خواست واكنشي نشان دهد. وقتي كه تنها يك بيسكوئيت باقي مانده بود، پيش خود فكر كرد : حالا ببينم اين مرد بي‌ادب چكار خواهد كرد؟ مرد آخرين بيسكوئيت را نصف كرد و نصفش ديگرش را خورد. اين ديگه خيلي پرروئي مي‌خواست! زن جوان حسابي عصباني شده بود. در اين هنگام بلندگوي فرودگاه اعلام كرد كه زمان سوار شدن به هواپيماست. آن زن كتابش را بست، چيزهايش را جمع و جور كرد و با نگاه تندي كه به مرد انداخت از آنجا دور شد و به سمت دروازه اعلام شده رفت وقتي داخل هواپيما روي صندلي‌اش نشست، دستش را داخل ساكش كرد تا عينكش را داخل ساك قرار دهد و ناگهان با كمال تعجب ديد كه جعبه بيسكوئيتش آنجاست، باز نشده و دست نخورده! خيلي شرمنده شد! از خودش بدش آمد ... يادش رفته بود كه بيسكوئيتي كه خريده بود را داخل ساكش گذاشته بود. آن مرد بيسكوئيت‌هايش را با او تقسيم كرده بود، بدون آن كه عصباني و برآشفته شده باشد! در صورتي كه خودش آن موقع كه فكر مي‌كرد آن مرد دارد از بيسكوئيت‌هايش مي‌خورد خيلي عصباني شده بود. و متاسفانه ديگر زماني براي توضيح رفتارش و يا معذرت‌خواهي نبود...