داستان رز

جزوات,دانلود,ارشد,جزوه,كارشناسي,هاي,سوالات,نور,رايگان,دكتري,براي,پيام,كنكور,كتاب,دانشگاه,جزوات دانلود,جزوات ارشد,ارشد جزوه,ارشد جزوه كارشناسي,ارشد جزوه هاي,ارشد سوالات كارشناسي, جزوه كارشناسي,دانلود رايگان,مطالب آموزشي,آموزش,دانلود كنكور,كنكور,تضميني,دانلود پروژه,دانلود كارآموزي,دانلود رايگان فايل,دانلود آموزش,دانلود تحقيق,دانلود كتاب,تحقيق دانشگاهي,تحقيق مدرسه,عنوان تحقيق,فروش تحقيق,دانلود مقاله,سرمقاله,عنوان مقاله,مقاله تحقيق,مقاله دانشگاهي ,كامپيوتر,حقوق,جغرافيا,طرح توجيهي,دانلود طرح دانشگاهي,دانلود پروپازال,پاسخنامه,دانلود سوالات استخدامي,كشور,ايران,دانشگاه,صنعت,توسعه,تحقيق,جزوه ,دالنود, پروژهاقتصاد, بهترين سايت مقاله, تحقيق آماده, تحقيق حسابداري تحقيق, رايگان, تحقيق رشته حسابداري, ,جزوه دانلود رايگان ,دانلود رمان جديد ,دانلود كتاب, دانلود ,كتاب الكترونيكي دانلود, كتاب اموزشي دانلود ,كتاب جديد دانلود كتاب هاي الكترونيكي دانلود, كتاب پي دي اف, رايگان ,زندگي نامه, زندگي نامه افراد مشهور ,زندگي نامه ايرانيان, زندگي نامه دانشمندان ,زندگي نامه شخصيت هاي ايراني سايت مقاله,, مديريت, مرجع مقاله ,مقالات ,مقالات انگليسي, مقالات انگليسي همراه با ترجمه, ,مقالات دانشگاهي ,مقالات رايگان مقالات علمي,, مقاله ,مقاله,doc, مقاله آماده ,مقاله حسابداري پروژه, پروژه حسابداري, پروژه هاي رايگان ,پروژه هاي رشته كامپيوتر , دانشجويي,• proje ,project, projects, proje daneshjoie, projeha, ,projekar projes , اسكريپت ,برنامه ,برنامه نويسي دانلود ,دانلود برنامه دانلود رايگان ,دانلود سورس, دانلود سورس برنامه ,دانلود سورس پروژه ,دانلود مقاله دانلود, نرم افزار دانلود پايان نامه, دانلود پروژه دانلود پروژه دانشجويي, دانلود پروژه هاي برنامه نويسي, ,دانلود پروژه كارآفريني, دانلود كتاب زبان سي پلاس پلاس سورس سورس پروژه ويژوال بيسيك پروژه, پروژه دانشجويي پروژه دانشجويي, پروژه دانشجويي رايگان,پروژه رايگان پروژه ها پروژه هاي دانشجويي پروژه كار

چهارشنبه ۱۹ شهریور ۰۴

داستان رز

در اولين جلسه دانشگاه استاد ما خودش را معرفي نمود و از ما خواست كه كسي را بيابيم كه تا به حال با او آشنا نشده ايم، براي نگاه كردن به اطراف ايستادم، در آن هنگام دستي به آرامي شانه‌ام را لمس نمود، برگشتم و خانم مسن كوچكي را ديدم كه با خوشرويي و لبخندي كه وجود بي‌عيب او را نمايش مي‌داد، به من نگاه مي‌كرد. او گفت: "سلام عزيزم، نام من رز است، هشتاد و هفت سال دارم، آيا مي‌توانم تو را در آغوش بگيرم؟" پاسخ دادم: "البته كه مي‌توانيد"، و او مرا در آغوش خود فشرد. پرسيدم: "چطور شما در چنين سن جواني به دانشگاه آمده ايد؟" به شوخي پاسخ داد: "من اينجا هستم تا يك شوهر پولدار پيدا كنم، ازدواج كرده يك جفت بچه بياورم، سپس بازنشسته شده و مسافرت نمايم." پرسيدم: "نه، جداً چه چيزي باعث شده؟" كنجكاو بودم كه بفهمم چه انگيزه‌اي باعث شده او اين مبارزه را انتخاب نمايد. به من گفت: "هميشه روياي داشتن تحصيلات دانشگاهي را داشتم و حالا، يكي دارم." پس از كلاس به اتفاق تا ساختمان اتحاديه دانشجويي قدم زديم و در يك كافه گلاسه سهيم شديم،‌ ما به طور اتفاقي دوست شده بوديم، ‌براي سه ماه ما هر روز با هم كلاس را ترك مي‌كرديم، او در طول يكسال شهره كالج شد و به راحتي هر كجا كه مي‌رفت، دوست پيدا مي‌كرد، او عاشق اين بود كه به اين لباس درآيد و از توجهاتي كه ساير دانشجويان به او مي‌نمودند، لذت مي‌برد، او اينگونه زندگي مي‌كرد، در پايان آن ترم ما از رز دعوت كرديم تا در ميهماني ما سخنراني نمايد، من هرگز چيزي را كه او به ما گفت، فراموش نخواهم كرد، وقتي او را معرفي كردند، در حالي كه داشت خود را براي سخنراني از پيش مهيا شده‌اش، آماده مي‌كرد، به سوي جايگاه رفت، تعدادي از برگه‌هاي متون سخنراني‌اش بروي زمين افتادند، آزرده و كمي دست پاچه به سوي ميكروفون برگشته و به سادگي گفت: "عذر مي‌خواهم، من بسيار وحشتزده شده‌ام بنابراين سخنراني خود را ايراد نخواهم كرد، اما به من اجازه دهيد كه تنها چيزي را كه مي‌دانم، به شما بگويم"، او گلويش را صاف نموده و‌ آغاز كرد: "ما بازي را متوقف نمي‌كنيم چون كه پير شده‌ايم، ما پير مي‌شويم زيرا كه از بازي دست مي‌كشيم، تنها يك راه براي جوان ماندن، شاد بودن و دست يابي به موفقيت وجود دارد، شما بايد بخنديد و هر روز رضايت پيدا كنيد." "ما عادت كرديم كه رويايي داشته باشيم، وقتي روياهايمان را از دست مي‌دهيم، مي‌ميريم، انسانهاي زيادي در اطرافمان پرسه مي‌زنند كه مرده اند و حتي خود نمي‌دانند، تفاوت بسيار بزرگي بين پير شدن و رشد كردن وجود دارد، اگر من كه هشتاد و هفت ساله هستم براي مدت يكسال در تخت خواب و بدون هيچ كار ثمربخشي بمانم، هشتاد و هشت ساله خواهم شد، هركسي مي‌تواند پير شود، آن نياز به هيچ استعداد خدادادي يا توانايي ندارد، رشد كردن هميشه با يافتن فرصت ها براي تغيير همراه است." "متأسف نباشيد، يك فرد سالخورده معمولاً براي كارهايي كه انجام داده تأسف نمي‌خورد، كه براي كارهايي كه انجام نداده است"، او به سخنراني اش با ايراد �سرود شجاعان�پايان بخشيد و از فرد فرد ما دعوت كرد كه سرودها را خوانده و آنها را در زندگي خود پياده نماييم. در انتهاي سال، رز دانشگاهي را كه سالها قبل آغاز كرده بود، به اتمام رساند، يك هفته پس از فارغ التحصيلي رز با آرامش در خواب فوت كرد، بيش از دو هزار دانشجو در مراسم خاكسپاري او شركت كردند، به احترام خانمي شگفت‌انگيز كه با عمل خود براي ديگران سرمشقي شد كه هيچ وقت براي تحقق همه آن چيزهايي كه مي‌توانيد باشيد، دير نيست.
تا كنون نظري ثبت نشده است
امکان ارسال نظر برای مطلب فوق وجود ندارد