دنياي دانستنيهاي روز دنيا

جزوات,دانلود,ارشد,جزوه,كارشناسي,هاي,سوالات,نور,رايگان,دكتري,براي,پيام,كنكور,كتاب,دانشگاه,جزوات دانلود,جزوات ارشد,ارشد جزوه,ارشد جزوه كارشناسي,ارشد جزوه هاي,ارشد سوالات كارشناسي, جزوه كارشناسي,دانلود رايگان,مطالب آموزشي,آموزش,دانلود كنكور,كنكور,تضميني,دانلود پروژه,دانلود كارآموزي,دانلود رايگان فايل,دانلود آموزش,دانلود تحقيق,دانلود كتاب,تحقيق دانشگاهي,تحقيق مدرسه,عنوان تحقيق,فروش تحقيق,دانلود مقاله,سرمقاله,عنوان مقاله,مقاله تحقيق,مقاله دانشگاهي ,كامپيوتر,حقوق,جغرافيا,طرح توجيهي,دانلود طرح دانشگاهي,دانلود پروپازال,پاسخنامه,دانلود سوالات استخدامي,كشور,ايران,دانشگاه,صنعت,توسعه,تحقيق,جزوه ,دالنود, پروژهاقتصاد, بهترين سايت مقاله, تحقيق آماده, تحقيق حسابداري تحقيق, رايگان, تحقيق رشته حسابداري, ,جزوه دانلود رايگان ,دانلود رمان جديد ,دانلود كتاب, دانلود ,كتاب الكترونيكي دانلود, كتاب اموزشي دانلود ,كتاب جديد دانلود كتاب هاي الكترونيكي دانلود, كتاب پي دي اف, رايگان ,زندگي نامه, زندگي نامه افراد مشهور ,زندگي نامه ايرانيان, زندگي نامه دانشمندان ,زندگي نامه شخصيت هاي ايراني سايت مقاله,, مديريت, مرجع مقاله ,مقالات ,مقالات انگليسي, مقالات انگليسي همراه با ترجمه, ,مقالات دانشگاهي ,مقالات رايگان مقالات علمي,, مقاله ,مقاله,doc, مقاله آماده ,مقاله حسابداري پروژه, پروژه حسابداري, پروژه هاي رايگان ,پروژه هاي رشته كامپيوتر , دانشجويي,• proje ,project, projects, proje daneshjoie, projeha, ,projekar projes , اسكريپت ,برنامه ,برنامه نويسي دانلود ,دانلود برنامه دانلود رايگان ,دانلود سورس, دانلود سورس برنامه ,دانلود سورس پروژه ,دانلود مقاله دانلود, نرم افزار دانلود پايان نامه, دانلود پروژه دانلود پروژه دانشجويي, دانلود پروژه هاي برنامه نويسي, ,دانلود پروژه كارآفريني, دانلود كتاب زبان سي پلاس پلاس سورس سورس پروژه ويژوال بيسيك پروژه, پروژه دانشجويي پروژه دانشجويي, پروژه دانشجويي رايگان,پروژه رايگان پروژه ها پروژه هاي دانشجويي پروژه كار

چهارشنبه ۰۱ اسفند ۰۳

ميل جنسي زيادي دارم و به شدت داره منو عذاب مي ده

ميل جنسي و عذاب

پرسش:
سلام من يك دختر 23 ساله دانشجو هستم كه در شهر ستان دور از خانواده و تنها ي تنها زندگي مي كنم سوالات زيادي دارم كه ممنون مي شوم اگر وقت داشتيد و براتون ميسر بود به همه جواب بدهيد

 من متاسفانه ميل جنسي زيادي دارم و اين موضوع به شدت داره من عذاب مي ده خيلي زياد. من ادم خيلي زياد معتقدي هم هستم و دلم راضي به خيلي چيزها نميشه ولي واقعا موندم چي كار كنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ و اين تنها زندگي كردن من هم داره به اين موضوع دامن مي زنه لحظه اي نمي تونم از فكر مسائل جنسي بيرون بيايم خيلي خيلي خيلي زياد زود تحريك ميشوم خيلي زود دست خودم هم نيست از سنين قبل بلوغ هم دقيقا به همين شكل بودم بدون اينكه بدونم سكس چيه و نياز جنسي چيه شديا تحريك بودم باور كنيد روزه و ورزش و.... ان قدر كه شما ها فكر مي كنيد كار ساز نيست اخه اين ميل را نميشه از بين برد روزگاري فكر مي كردم كه ميشه ان از بين برد اما ديدم كه فقط بدتر شد بعضي و قتها واقعا مجبور ميشوم ان كاري كه چندان هم جالب نيست را انجام بدهم اما خيلي كم و تو فاصله زماني زياد تا معتاد اين كار نشوم و فقط يك كمي ارام بشوم دست خودم ديگه نيست ولي احساس گناهش من مي كشه؟؟؟؟؟؟؟؟

چرا نظر دين با نظر اكثر پزشكها فرق مي كنه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ من تو اين زمينه نظرهاي خيلي دكترها را تو سايتهاي معتبر ديدم اكثرشون اتفاق نظر دارند كه خود ارضايي در يك حد معمول طوري كه ضرر براي بدن نداشته باشه و طرف معتاد نشه حتي براي بدن ضروري و جواب ندادن به غريزه طبيعي جنسي عواقب بدتري داره و...... ولي نظر علمائ را كه مي خوني فقط يك كلمه مي گند حرام و بس خوب طرف چي كار كنه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ تو اكثر سايتهاي پزشكي را كه نگاه كنيد اين بزرگترين مشكل جوانها است كه هيچ كس هم جواب درستي براش نداره باز هم وقتي به متن دين كه رجوع مي كني ميبيني براي مردها چه قدر راه باز و چه قدر تو اين زمينه براي اونها اختيارات گداشته شده چه در زمينه ازدواج دائم و موقت و هم چنين عرف جامعه هم هماهنگي بيشتري با اين مساله داره ولي زن و نيازهايش كاملا سر كوب شده وحتي به نظر من تو دين هم اين مساله نا ديده گرفته شده و راه حلي براش نيست خوب دخترها چي كار كنند؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ كسي كه تحت هيچ شرايطي نمي تونه ازدواج كنه و هيچ موقعيتي هم براش نيست و نياز جنسي هم داره بايد چي كار كنه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ نمي دونم شايد شما هم نتونيد جوابي به من بدهيد شايد اين فقط يك درد دل باشه به عنوان يك ادم نا شناس كه نمي تونه هر جايي درد ش بگه و اصلا چي بگه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ امشب بعد نماز به خودم قول دادم كه هيچ وقت ديگر به مسائل جنسي فكر نكنم و تو فكرم هم لذت نبرم اما نميشه دست خودم نيست واقعا نيست همين كه مي روم روي تختم مي خوابم بي اراده شروع ميشه و داغونم مي كنه خيلي زيادخودم كنترل مي كنم حتي دقيق اي فكر هم من كاملا تحريك مي كنه نمي دونم ايا فكر كردن به اين شكل هم واقعا واقعا گناه داره؟؟؟؟؟ اگر انجوري باشه من خيلي زياد گناه كردم و هيچ وقت هم .................. بعضي وقتها فقط گريه مي كنم اينقدر گريه كردم و از خدا خواستم كه حد نداره اما دعا هممشكلم حل نكرده فشار زياد را نمي تونم تحمل كنم هر چند كه روزها روزه بگيرم و گاها تا صبح هم نماز شب بخونم ولي فشار جاي خودش داره من چي كار كنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ خدا اين نيرو راداده كه من ضجر بده؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ چرا دعهاي من مستجاب نميشه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ هميشه مي گم كاش كه من اين ميل اصلا نداشتم تا راحت تر زندگي مي كردم اگر واقعا دختري تا اخر عمرش هم نتونه به هيچ شكلي ازدواج كنه باز هم خود ارضايي براي ان گناه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ اگر كم بكنه كه مريض نشه چي؟؟؟؟؟؟؟ نگييد كه بره ازدواج موقت بكنه خودتون هم خوب مي دونيد براي دختر ان هم تو شرايط كشور ما و ..... نشدني و كار را خراب تر هم مي كنه براي مردها همه چيز فرق مي كنه و راحت مي تونند اين كار را بكنند اما دختر نه اصلا چي بگه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ به كي؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ اگر تحريك كردن طوري باشه كه اصلا باعث ارضا و ارگاسم نشه و كاري به ان ناحيه نداشته باشه باز هم گناه خود ارضايي را داره؟؟؟؟؟؟؟ فقط در يك حد كمش كه ادم ارام بشه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ممنون ميشوم اگر به تمام اين سوالها اگر تونستيد جواب بدهيد .


پاسخ:
با سلام و عرض ادب

خدمت شما خواهر گرامي عرض كنم كه متأسفانه يكي از مشكلاتي كه امروز به صورت جدي در جامعه ما مطرح است، مشكل جوانان و غريزه جنسي و بالا رفتن سن ازدواج است. اين مسئله اگر چه هميشه وجود داشته و تازگي ندارد، اما سخت شدن شرايط فرهنگي ازدواج و دير انجام شدن آن و وجود عوامل تحريك كننده و آزاد بودن نسبي روابط در جامعه و آميختگي دختران و پسران جوان و... به اين مشكل دامن زده و آن را بسيار حاد و جدي نموده است. در ابتدا لازم مي‌دانيم كه به اين مشكل اجتماعي (بالا رفتن سن ازدواج) اشاره كنيم كه ريشه اغلب مشكلات جنسي است.
در نوشتة خود آورده‌ايد كه تحت هيچ شرايطي نمي‌توانيد ازدواج كنيد! چرا؟ آيا به سبب نداشتن خواستگاران يا شرايط تحصيل و...؟ آيا شرايط خانواده است يا شرايط خودتان؟ آيا فراهم آوردن شرايط در توان شما نيست؟ چقدر در مورد اين مسئله و راهكارهاي آن انديشيده‌ايد؟
مي‌پذيريم كه امروز شرايط ازدواج به دلايل متعدد سخت شده ،‌اما سخن ما اين است كه آيا نبايد به خاطر نتايج بسيار ارزشمند آن (كه اكمال دين و تقويت ايمان و نجات  و رهايي از عذاب دوزخ و گناه و... كه بخشي از آن است) سختي‌ها را به جان خريد، يا از بسياري خواسته‌ها كه حتي شايد اهميت نيز دارد صرف نظر نمود؟ مگر نه اين است كه براي رسيدن به هدف ارزشمند، سختي‌هاي آن را بايد به جان خريد؟ مطلوب هر چه ارزشمندتر باشد، سختي‌هاي بيشتري را بايد تحمل نمود.
بنابراين اولين و مهم ترين توصية ما اين است كه هر چه زودتر و بيشتر به ازدواج و راهكارهاي آن و برطرف نمودن موانع بينديشيد.
براي شما كه دختر هستيد، شايد در ابتدا ناممكن جلوه كند، مثلاً نمي‌توانيد به خواستگاري برويد ، اما مگر بايد حتماً مردان به خواستگاري بروند؟ شما نيز مي‌توانيد به طريق  غير مستقيم به اين كار اقدام كنيد يا حداقل آمادگي خود را براي ازدواج به دوستان خود اعلام كنيد، يا مثلاً در مجالس زنانه مانند مساجد و برنامه‌هاي عمومي شركت كنيد و از اين طريق خود را در معرض ديد ديگران قرار دهيد. نقش واسطه ها بسيار مهم است.
تنهايي شما، عامل تحريك به حساب مي‌آيد. با بيرون آمدن از تنهايي، علاوه بر اين كه يكي از عوامل را تضعيف كرده‌ايد، شرايط بهتري براي ازدواج فراهم آورده‌ايد.
گفته‌ايد كه در هنگام رفتن به رختخواب اين مسئله تشديد مي‌شود و فكرهاي شهوت انگيز به سراغتان مي‌آيد.
بهتر است هيچ گاه زود به رختخواب نرويد و تا كاملاً خسته نشده‌ايد، نخوابيد. براي اين منظور مي‌توانيد برخي از كتاب هاي اعتقادي يا مطالعات سخت و خسته كنندة درسي را آماده كنيد و پيش از رفتن به رختخواب و دراز كشيدن آنها را مطالعه نماييد.
در مورد مشكل خود ارضايي سخن گفتيد كه آيا هيچ راهي براي توجيه ديني در شرايط بسيار سخت وجود دارد ، يا حد اقل بخشي از آن براي رسيدن به آرامش ، توجيه ديني دارد ؟
در پاسخ بايد بگوييم : آنچه از فتواي فقها و مراجعه به كتاب هاي اخلاقي به دست آورديم ، استثنايي را در مورد اين عمل قائل نشدند و اين عمل از گناهان كبيره محسوب شده است و در صورت مبتلا شدن به اين عمل در هر حد و اندازه ، بايد از اين گناه توبه نمود ، اگر چه بارها اتفاق افتد .
در ادامه نوشته تان ، از تغاير يافته هاي علمي با آموزه هاي ديني سخن گفتيد. بايد در اين باره خدمت شما خواهر گرامي ، چند نكته را ياد آور شويم.
اولا آنچه از يافته علمي بيان كرديد ، به طور قاطع نيست ، بلكه احتمالا نظريه برخي از پزشكان باشد ، كه بايد در كنار آن نظريه روان شناسان را نيز مورد توجه قرار داد و در ضمن ميزان اعتقاد و باور يك پزشك به اعتقاد و باور ديني نيز قابل توجه است.
ثانيا : آنچه يك پزشك مي تواند طرح نمايد ، صرفا با نگاه به آثار عمل كرد و رفتار انسان بر جسم و وجود طبيعي انسان ها است. بنابراين يك پزشك كاملا مي تواند نظريه اش صحيح باشد كه با فشار جنسي شديد ، مي تواند براي جسم آسيب داشته باشد ، پس مس توان كمي آن را تخليه نمود ، اما آنچه از طرف دين مورد توجه قرار مي گيرد ، تنها جسم انسان نيست ، بلكه روح و روان انسان و آسيب هاي آن ، بيشتر مورد توجه دين قرار دارد.
پس مي تواند در نتيجه اين دو نظريه با هم متفاوت باشد.
مثلا ممكن است كه اين عمل ، حالتي در روان انسان ايجاد كند كه موجب دوري از خدا گردد ، اگر چه حتي اندك باشدو به همين خاطر اصل عنمل با صرف نظر از ميزان آن منفور دانسته شده است. مانند اين كه دين نوشيدن شراب حتي اگر قطره اي باشد ، حرام ونجس دانسته و فرموده است : انما الخمر و الميسر رجس من عمل الشيطان فاجتبوه . شراب و قمر پليد است. از ان پرهيز نماييد.
شايد عملي مانند خود ارضايي نيز چنين باشد.
شايد هم اجازه به كم ان علاوه بر تأييد ضمني ، مقدمه اي براي آغاز راهي باشد كه سرانجام آن بيماري هاي متعدد را بدنبال دارد كه مورد تأييد پزشكان و روان شناسان نيز قرارگرفته است.
نيز ممكن است ممنوع بودن مطلق آن در دين براي دلايل ديگري باشد كه از ما پنهان است ، مثلا با مشروعيت اين كار حتيدر حد كم ، موجب شود كه شخص از همين طريق به اقناع و آرامش دست يابد و از امر بسيار مهمي مانند ازدواج و تشكيل خانواده و بقا و تداوم نسل بشري و... بازماند ؛زيرا به طور طبيعي يكي از انگيز هاي و محرك هاي بسيار مهم براي ازدواج به خصوص در مردان ، محرك جنسي است و با پاسخ يافتن اين نياز به شكل ديگر ( در هر حد و اندازه ) اين انگيزه تضعيف مي گردد.
نيز سوال كرديد كه آيا افكار گناه نيز ، گناه است ، در پاسخ مي گوييم : فكر گناه گناه نيست ولي خود نيز مي دانيد كه خواه ناخواه انديشيدن در مورد گناه ، شما را به گناه مي كشاند. پس اگر بتوانيد به عنوان مقدمه گناه از آن پرهيز كنيد ، براي آرامش تان بهتر است.
به برخي از عوامل كاهش رفتارهاي جنسي يا افكار شهوت انگيز اشاره كرده‌ايد.
مواردي كه ذكر كرديد و برخي از مواردي كه بيان خواهيم كرد، علت تمام و كمال و از بين برنده شهوات يا افكار تحريك كننده يا خود ارضايي نيست. اين عوامل در كنار ساير عوامل تنها مي‌تواند كاهش دهنده تحريكات شهواني و موجب تقويت اراده گردد. در  عين حال كه بايد مهم ترين عامل را كه ازدواج است، فراهم نماييد.
الف ) عواقب خودارضايى:
  در اينجا توجه شما را به عواقب خودارضايى جلب مي نماييم تا با آگاهى از آنها بهتر بتوان از اين گناه اجتناب ورزيد. البته عواقب سوء و پيامدهاى منفى و عملى اين گناه جداى از آن كه معصيت است،  فراتر از آن است كه بتوان آنها را برشمرد، بلكه فقط به چند مورد از آن اكتفا مى‏كنيم:
 1- پيامدهاى جسمانى: ضعف چشم و بينايى، تحليل رفتن قواى جسمانى، عقيم شدن و ناتوانى در توليد مثل، پيرى زودرس، ضعف مفاصل، لرزش دست، زشتى  چهره و از بين رفتن طراوت صورت.
 2- پيامدهاى روحى و روانى: ضعف حافظه و حواس‏پرتى، اضطراب، منزوى شدن و گوشه‏گيرى، افسردگى، بى‏نشاطى و لذت نبردن از زندگى، پرخاشگرى و  بداخلاقى و تندخويى، كسالت دائمى، ضعف اراده.
 3- عوارض اجتماعى: ناسازگارى خانوادگى، بى‏ميل شدن به همسر و ازدواج، ناتوانى در ارتباط با جنس مخالف و همسر، بى‏غيرت شدن، احساس طرد شدن، از بين  رفتن عزت، پاكى، شرافت و جايگاه اجتماعى، دير ازدواج كردن و لذت نبردن از زندگى مشترك.
 حال چنانچه فرد مبتلا به خودارضايي باشد رعايت دستورالعمل‏هاي زير در جهت درمان آن مفيد است:

ب) توصيه‏هاى اوليه به منظور كنترل نيروى شهوت و فرار از گناه خودارضايى:
 1- سعى كنيد به هنگام خواب شكم شما بيش از حد معمول پر نباشد.
 2- از پوشيدن لباس‏هاى تنگ و چسبان اجتناب كنيد.
 3- از نگاه كردن به مناظر، فيلم‏ها و تصاوير تحريك كننده جدا خوددارى كنيد و به محض مواجه شدن با اين امور چشم خود را بسته و يا به زمين و يا آسمان نگاه  كنيد.
 4- از شنيدن و خواندن مباحث و مطالب جنسى و حتى شوخى‏هاى جنسى و تحريك‏كننده و فكر كردن در اين امور جدا پرهيز كنيد.
 5- از خوردن مواد غذايى كه محرك است مانند: خرما، پياز، فلفل، تخم‏مرغ، گوشت قرمز، غذاهاى پرچرب، حتى‏المقدور اجتناب و به ميزان ضرورت اكتفا كنيد.
 6- قبل از خواب حتما مثانه خود را تخليه نماييد.
 7- از نوشيدن افراط‏گونه آب و مايعات پرهيز كنيد (به خصوص شب‏ها و قبل از خوابيدن).
 8- هيچ‏گاه بدن عريان خود را در آينه نگاه نكنيد.
 9- از دست‏ورزى اندام جنسى خود اجتناب كنيد و در هيچ شرايطى دست‏ورزى نكنيد.
 10- هرگز به رو نخوابيد.
 11- به منظور تخليه انرژى زايد بدن به طور منظم و زياد ورزش كنيد.
 12- هيچ‏گاه بيكار نباشيد، براى اوقات فراغت خود برنامه داشته باشيد و آن را با مطالعه، ورزش، زيادت عبادت و... پر كنيد.
 13- هرگز در مكانى خلوت و تنها و دور از نظر ديگران نباشيد.
 14- هرگاه مورد هجوم افكار جنسى واقع شديد، در مكان خلوت و دور از نظر ديگران بسر نبريد بلكه در مجالس عمومى وارد شويد و در آنجا به سر بريد.
 15- هفته‏اى يكى دو روز روزه مستحبى بگيريد و اگر توان آن را نداريد روزه اخلاقى بگيريد؛ يعنى، ميزان صرف غذا را كاهش و فاصله هر وعده غذا را افزايش و  تعداد دفعات غذا را كاهش دهيد و به حداقل خوراك اكتفا كنيد.
 16- با نامحرم رفتار متكبرانه داشته باشيد و از سخنان ملايمت‏آميز با آنها خوددارى كرده واز نرمى و لينت در كلام با آنها اجتناب ورزيد.
 17- هيچ‏گاه با نامحرم و جنس مخالف در مكان خلوت و دور از نگاه ديگران باقى نمانيد، حتى براى آموزش و...
 18- قرآن زياد بخوانيد و درباره معانى آيات آن فكر كنيد.
موفق و سربلند باشيد.

چرا مردي كه متاهل است خود ارضايي ميكند؟

 

پرسش:

رضوانه : چرامردي كه متاهل است خودارضايي ميكند؟آياهمه مردهااينگونه اند؟

پاسخ:

با سلام

اين مسئله و مشكل بيشتر در افرادي كه از نظر مذهبي و اعتقادي ضعيف هستند مشاهده مي شود لذا همه اينگونه نيستند و دليل اين كار علت هاي مختلفي مي تواند داشته باشد كه در چند مورد متذكر مي شوم:

1. اولين و مهمترين علت اين مسئله اين است كه همسران اين نوع از مردان حاضر نمي شوند به طور كامل تمكين كنند و شوهر خود را ارضاء كنند كه ممكن است دلايل متعددي مثل سرد مزاجي در خانم ها باشد.لذا زنان لازم است بدانند كه اگر از اين حيث شوهر را ارضا نكنند عامل انحراف مثل خود ارضايي و خيلي مواقع حتي زنا براي مردان مي شوند.

متاسفانه در بعضي مواقع زنان براي رسيدن به خواسته هاي خود از شوهرشان آنها را از رابطه حلال محروم مي كنند و چون مردان نمي توانند پاسخگوي درخواست همسر باشند و از سويي همسر و خانواده خود را دوست دارند به اين امر كشيده مي شوند و...(البته ما منكر بعضي از كوتاهي هاي مردان هم نيستيم و چون سوال اين است جواب را اينگونه داديم و الا در مردان هم متاسفانه چنين كوتاهي هايي مشاهده مي شود).

2. نكته دوم اينكه وقتي مرد در دوران مجردي به عمل ناپسند خودارضايي عادت و در واقع اعتياد پيدا مي كند از نظر روحي و رواني در دوران ازدواج نيز لذت خروج مني با خودارضايي برايش از رابطه سالم جنسي با همسر بيشتر است و متاسفانه ترك اين عادت خيلي مشكل است براي اين افراد.لذا ما به جوانان مجرد توصيه ميكنيم خيلي مراقب باشند كه گرفتار اين گناه نشوند كه در آينده زندگيشان را متلاشي مي كند.

3. نكته بعدي در علت اين كار  استفاده دائم و مكرر از كانالهاي غير اخلاقي ماهواره و تصاوير نامناسب است كه باعث تحريك شدن مردان و دست زدن به اين كار مي شود و خيلي از خانم ها هم معترف هستند كه علت همين بوده براي شوهرانشان.

حال با توجه به موارد ذكر شده راه درمان هم مشخص است.

موفق باشيد.

دوست دخترم حامله شده چكار كنم؟

 پرسش:

با سلام

پسري هستم 26 ساله كه نزديك به يك سال پيش با دختري آشنا شدم و بعد از چندين بار قرار

به او علاقمند شدم از طرفي شرايط ازدواج برايم مهيا نبود و خانواده دختر هم به گفته خودش به هيچ عنوان راضي به ازدواج با شخصي مثل من نمي شدند.

من بعد از مدتي به او پيشنهاد ازدواج موقت دادم و او نيز قبول كرد چون واقعا به هم علاقه مند شده بوديم و از طرفي بسيار ميترسيدم كه به گناه آلوده شويم.

صيغه موقت را خودم جاري كردم و با مهريه معين به عقد هم درآمديم و تا سه ماه پيش با هم رابطه داشتيم تا اينكه خانواده او به وي مشكوك شدند و او را در خانه محبوس كردند.

چند روز پيش بعد از سه ماه بيخبري با من تماس گرفت و گفت كه از من باردار شده و قصد دارد تا جنين را سقط كند.

من با كار او شديدا مخالفت كردم ولي گفت اگر خانواده اش بفهمند حتما او را خواهند كشت.من به او پيشنهاد دادم كه با هم فرار كنيم و وقتي بچه به دنيا آمد برگرديم و اعلام كنيم كه ما رسما به عقد هم درآمده ايم.

ما در واقع نه كار خلاف شرع انجام داده ايم نه خلاف قانون.

اگر ممكن است بهترين راه حل را به من ارائه دهيد تا مانع از نابودي همسر و فرزندم بشوم.

پاسخ:

با سلام و عرض ادب

خوب متاسف شدم بابت اين مشكل و اي كاش ار ابتدا در ايجاد اين دوستي دقت مي كرديد و بعد هم در چگونگي آن بيشتر حساس مي شديد.

وقتي شما از ابتدا مي ديديد چنين مشكلي وجود دارد و امكان ازدواج نيست نبايد رابطه را در حد نزديكي مي كرديد كه چنين مشكلي ايجاد شود و لذا در اين واقعه بيشترين ضربه را دختر مي خورد.

حال كاريست كه شده ان شالله كه ختم به خير شود.

شما دوست عزيز در ابتدا مطمئن شويد كه حرف او راست است و قصد فريب و بازگشت شما و ايجاد رابطه دوباره را ندارد چون ممكن است كه هدفش از بيان اين مسئله بازگشت شما و ايجاد دوستي مجدد باشد يا هر قصد مشابه ديگر.

حال كه بر فرض صحت حرفش وضعيت اينطور است شما بايد سريع پدر و مادر خودتان را توجيه كنيد كه به خواستگاري دختر خانم بريد و پدر و مادرش را راضي و سريع ازدواج كنيد و اگر در اين امر دقتي بكنيد و با هشوياري زياد عمل كنيد امكان اينكه راضي شوند و تن به ازدواج شما دهند زياد است.

اما اگر رفتيد و راضي نشدند بايد قضيه حامله شدن دختر را به مادرش تنها يا هر كسي(واسطه) از خانواده دختر كه معقولتر و منطقي تر است اطلاع دهيد تا مادر دختر شوهرش را و يا اون واسطه خانواده دختر را راضي كند با وصلت شما ديگر مخالفتي نكند و ان شالله ازدواج كنيد و از نظر قانوني هم با توجه به از بين رفتن بكارت و حامله شدن، دختر خانم متعلق به شما هستند.

بالاخره سعي كنيد به هر نحوي كه شده بدون درگيري و مشكلي با ازدواج موافقت كنند كه باعث كشته شدن فرزندتان نشويد.

براي اينكه اختلافي پيش نيايد و خدايي نكرده درگيري نباشد قضيه را پدر دختر نفهمد و شايد بعدا بفهمد كه ديگر ممكنه خيلي عكس العمل خاص نشان ندهد.

فرار كردن كار درستي نيست چون مسلما مشكلات فراواني دارد و توابع بدي به دنبالش هست و براي دختر هم سخت است و مطمئنا در دوران بارداري و موقعه وضع حمل به حضور مادر نيازمند است.

زنم راطه ي جنسي برقرار نمي كند چيكار كنم؟

پرسش:

سلام و تشكر از زحمات شما

من يه مشكلي دارم كه نميدونم واقعا چكار كنم.

راستش من يك سالي هست كه ازدواج كردم  و من و خانمم به هم علاقه مند هستيم اما قضيه اينجاست كه زنم هيچ تمايلي به نزديكي با من نداره و برعكس من علاقه زيادي دارم.حاجي نگيد شهوت رانم نه. بالاخره سال اول ازدواجه و طبيعيه كه اين حس در من باشه.

حالا نميدونم چكار كنم و بعضي ها ميگن خانمت سر مزاجه.نميدونم شما ميتونيد كمك كنيد؟اصلا راهي هست يا بسوزم و بسازم؟

منتظر پاسختون هستم

التماس دعا

پاسخ:

با سلام و عرض ادب

خوب ان شالله زندگي شاد و پر نشاطي داشته باشيد و اين مشكل هم حل شود.

در جواب اين مشكل شما بنده نكاتي رو عرض ميكنم كه اين موارد علت سرد مزاجي در خانم هاست و شما بايد اين موارد رو به دقت مطالعه كنيد و حل كنيد تا همسرتون نسبت به مسائل جنسي رغبتشان بيشتر شود:

1. براي زنان كمبود محبت تاثير مستقيمي در سردي مزاجشون دارد و مرداني كه در محبت كردن به همسرانشان كوتاهي مي كنند رابطه جنسي خوبي هم ندارند چون زن در اين زمينه دچار سردي شده لذا در قرآن ازدواج رو با مودت و رحمت معرفي مي كنه و اينكه در روايات توصيه شده حتما به همسرتان بگوييد دوستش داريد.

 حضرت علي (ع) مي فرمايند:

ازانجام عمل جنسي به طور در جا خوداري كنيد .زيرا براي زن نيازهاي عاطفي و جسمي هست ، اورادر اين زمينه ياري دهيد. سپس اقدام به برنامه زناشوئي كنيد.

2. كامروا نشدن از همبستري : اكثر مردان متاهل ، باور ندارند كه از آيين همبستري اطلاعات ناقصي دارند. بر اساس اظهارات بانوان معلوم شده كه سبب سرد مزاجي نيمي از آنان همين عامل كامروا نشدن از همبستري است.

3. تاثير دلهره و اضطراب بر ميل جنسي : وجـود دلـهـره (به هر دليل كه باشد) ميل جنسي را در زنان بشدت كاهش مي دهد و چه بسا اين عـامـل درمـردان مانعي براي كاهش ميل جنسي نباشد.

قرآن براي بهره گيري همسران از يكديگر زمان اختصاصي قايل است ،و در اين وقت خصوصي زن و مرد ،مي بايستي ديگر افراد خانواده بدون اجازه وارد نشوند ،حتي اطفال ـ براي حفظ بهداشت جنسي كودك ـ نبايد بدون اجازه ،در اين اوقات خصوصي والدين وارد شود:

اى كسانى كه ايمان آورده ‏ايد! بردگان شما، و همچنين كودكانتان كه به حدّ بلوغ نرسيده ‏اند، در سه وقت بايد از شما اجازه بگيرند: پيش از نماز صبح، و نيمروز هنگامى كه لباس هاى (معمولى) خود را بيرون مى ‏آوريد، و بعد از نماز عشا اين سه وقت خصوصى براى شماست امّا بعد از اين سه وقت، گناهى بر شما و بر آنان نيست (كه بدون اذن وارد شوند) و بر گرد يكديگر بگرديد. اين گونه خداوند آيات را براى شما بيان مى‏ كند، و خداوند دانا و حكيم است! (نور ،۵۸)

لذا زمان نزديكي مهم مي باشد و هر زماني ديگر ممكن است براي زن ناخوشايند و باعث سرد مزاجي او شود.

4. مورد بعدي خستگي زن است كه يا شاغل يا محصل  و يا كار در خانه باعث مي شود خستگي زيادي براي او حاصل شود كه ميل به رابطه جنسي را كم مي كند و شما هم بايد به همسر خود كمك كنيد و شرايط استراحت را براي او فراهم كنيد و خواستن رابطه جنسي با او مسلما او را بي ميل و سرد مزاج خواهد كرد.

5. برخي از بيماري ‌هاي زمينه‌ اي كه فرد به آن ها مبتلا است، مي ‌تواند باعث بروز سرد مزاجي در زنان شود. به همين علت بايد به مسايل پزشكي و رواني فرد بيمار توجه كرد.

بيماري‌ هايي مانند افسردگي، اضطراب، بيماري ديابت، بيماري‌ هاي قلبي عروقي، جراحي‌ هاي لگني، سرطان‌ ها، مشكلات غده ي تيروئيد، برخي از بيماري ‌هاي عصبي و... از جمله بيماري‌ هايي هستند كه در درمان سرد مزاجي بايد به آن ها توجه كرد.

6. همچنين توجه به عوامل ديگر مثل بالا رفتن سن، بارداري، يائسگي و مصرف برخي از داروها كه كاهش تمايل جنسي از عوارض آن مي ‌تواند باشد، در بروز اين عارضه موثر است.

7. سعي در فضايي صميمانه و عاطفي، بينش ايشان را نسبت به فضيلت شوهرداري و حق تمكين مرد، افزايش دهيد. البته بهتر است اين كار توسط يك خانم كه رابطه صميمي و محكمي با ايشان دارد، صورت بگيرد. ايشان مي تواند با ايجاد همدلي و در فضايي كاملا دوستانه بينش زن مورد نظر را نسبت به اين مساله اصلاح كند.

8. با توجه به اينكه ايشان روحيه مذهبي دارد استفاده از روايت هايي كه در ادامه آمده است مي تواند مفيد باشد.

در روايتي كه از امام باقر عليه السلام نقل شده است:

زنى به نزد رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله آمد و عرض كرد: يا رسول اللَّه حقّ مرد بر زوجه‏اش چيست؟ فرمود: آنكه او را فرمان ببرد و از نافرمانيش بپرهيزد و از مال شوهر (بدون رضاى او) چيزى به فقير ندهد، و نيز بدون اجازه او روزه مستحبّى نگيرد، و او را از كاميابى مانع نشود هر چند بر جهاز شترى سوار باشد، و از خانه‏اش بدون رخصت وى خارج نشود كه اگر بدون اجازه از منزل بيرون رفت فرشتگان آسمان و فرشتگان زمين و فرشتگان غضب و رحمت همگى او را لعنت كنند تا به خانه‏اش باز گردد...»

اين مقاله در سايت را هم حتما و حتما كامل مطالعه كنيد:

بى ميلى جنسى در بانوان از ديدگاه روان شناسى و دين

اگر اين موارد را رعايت و عمل كرديد ان شالله حل خواد شد و اگر ديديد مشكل برطرف نشد براي درمان اين مساله لازم است كه مصاحبه باليني دقيقي از اين خانم صورت گيرد تا بتوان ريشه و علت واقعي سرد مزاجي را تشخيص داد.

موفق باشيد.

چگونه همسرمان را آماده آميزش جنسي كنم؟

پرسش:

سلام

براي اينكه با همسر خود رابطه جنسي خوب و صحيحي داشته باشيم و بتوانيم هر دو از آن لذت ببريم چه راهكارهايي وجود دارد كه باعث نشود يك از ما ضرر كند؟

پاسخ:

با سلام و ادب

دوست دارم همين ابتدا اين توضيح را بدهم كه مردان هميشه در روابطشان با جنس مخالف دنبال ارضاء حس قدرت جويي خودشان هستند و اين به لحاظ تاريخي و اجتماعي اثبات شده است كه مردان بنا به ساختار فيزيولوژيكيشان موجوداتي خشن هستند، اما زنان برعكس بنا به ساختار رواني، فيزيولوژيك و فكريشان موجوداتي هستند كه نياز به تامين امنيت و احساس آرامش هستند، لذا ۲۰ تحريك كننده جنسي زير عمدتاً در همين راستا عمل مي‌كنند و با دادن احساس امنيتي پايدار موجب اين مي‌شوند كه زن از حالت تدافعي در رابطه جنسي بيرون بي آيد و به نقطه اي برسد كه مطلوب اكثر مردان تلقي مي‌شود و اين همان جايي است كه هم مرد با احساس فرمان فرمايي رابطه جنسي به لذت جنسي مي‌رسد و هم زن با احساس امنيت در رابطه جنسي به اوج نقطه لذت جنسي‌اش نزديك مي‌شود.
اين مثال را هم قبل از خواندن مقاله بشنويد كه استاد بزرگ روانشناسي مي‌گفته‌اند كه : « در خانه بايد مرد پادشاه و زن نخست وزير باشد » البته از نوع انگليسي ( يه وقت فكر نكنيد من انگليسيم، منظورم اينه كه مرد بايد حس فرمان فرمايي اش تأمين شود )، اگر رابطه اين گونه باشد و بر اساس درك و تأمين نيازهاي متقابل باشد مي‌شود به پايداري و محكم بودن آن مطمئن بود. ( براي درك درست اين جمله، مقاله سرد كننده هاي جنسي مردان را بخوانيد تا خداي ناكرده تلقي استبدادي از اين جمله نداشته باشيد . )
براي رسيدن به دركي متقابل از نيازهاي جنس مخالفتان مواردي را كه عرض مي شود به خوبي مطالعه و عمل نماييد:
اين مردان تحريك كننده، زنان را از موجوداتي ترسو و متنفر از رابطه جنسي به قهرمانان داستان‌هاي عشقي تبديل مي‌كنند، آيا دوست داريد همسرتان را به يكي از اين قهرمانان تبديل كنيد ؟ اگه دوست داريد سعي كنيد جزء اين ۲۰ مرد باشيد تا ببينيد كه هيچ زني توان رد كردن و پس زدن جنسي شما را ندارد !!!
۱- مردهايي كه به آرامي و با ملايمت عشق ورزي مي‌كنند ( آقايوني كه به سرعت مي‌روند سراغ شورت خانمشان و عمل دخول را شروع مي‌كنند و فوري و باعجله مي‌خواهند كار را تمام كنند به اين نكته دقت كنند كه اگر شعله هاي جنسي خانمشان را به آرامي روشن كنند اين شعله‌ها تا مدت بيشتري روشن خواهند ماند. )
۲- مردهايي كه در بستر نيز با همسرشان صحبت مي‌كنند ( آقايوني كه نمي‌خواهند احساساتشان را با كلمات عاشقانه در حين رابطه جنسي بيان كنند، به اين نكته دقت كنند كه بيان احساسات عاشقانه در قبل، هنگام و بعد از رابطه جنسي به زن احساس محبوبيت و امنيت مي‌دهد، احساسي كه همسرتان را به وزيري محبوب در دربار شما تبديل خواهد كرد. )
۳- مردهايي كه در بوسيدن مهارت دارند ( هر بوسه عاشقانه كه بر لبان همسرتان مي‌زنيد مي‌تواند به مانند پيامي پرقدرت بر قلب همسرتان فرود مي‌آيد و او را شعله‌ور سازد، اين جمله را هرگز فراموش نكنيد! )
۴- مردهايي كه با چشمان خود به همسرشان نشان مي‌دهند اورا دوست دارند و به او عشق مي‌ورزند ( اين را بدانيد كه ارتباط چشمي بين دو نفر نيرومندترين و موثرترين ارتباطات است كه پيامدش فعال شدن چرخه هاي ديگر بدن هر دو طرف است، پس با نگاهي عاشقانه به همسرتان احساس محبوبيت بدهيد و از مزاياي اين ارتباط لذت ببريد. )
۵- مردهايي كه لباس‌هاي همسرشان را به آرامي در مي‌آوردند ( قابل توجه آقايوني كه تا شهوتي مي‌شوند فوري و با عجله شروع مي‌كنند به كندن لباس‌هاي خانمشون و حتي گاهي تمايل دارن كه معشوقه لخت كرده روي تخت آماده و منتظر خوابيده باشه ! رفقا اين را براي بار آخر ميگوم، زنان در پروسه جنسي شان نياز به آمادگي دارند و اين كار مي‌تواند يكي از آمادگي‌هاي لازم را به آن‌ها بدهد . )
۶- مردهايي كه در تحريك كردن همسرشان به وسيله لمس كردن مهارت دارند ( زن‌ها در پروسه آمادگي براي رابطه جنسي نياز دارند كه با نوازش و لمس آرام، آماده دخول و عمليات جنسي شوند، اين نكته را هم به داشته‌هايتان اضافه كنيد. )
۷- مردهايي كه با موهاي همسرشان بازي مي‌كنند ( فكر نمي‌كنم هيچ زني در دنيا وجود داشته باشد كه در هنگام معاشقه از چنگ زدن دست‌هاي معشوقش در موهاي سرش لذت نبرد ! )
۸- مردهايي كه از معاشقه رابطه جنسي با همسرشان لذت مي‌برند ( خيلي ساده است هنگامي كه معاشقه بكنيد و احساساتتان را به بيرون تراوش كنيد اين خود مهم‌ترين جذب كننده براي همسرتان است. )
۹- مردهايي كه عشق خود را در بيرون از اتاق خواب نيز به همسرشان نشان مي‌دهند و او را به احساس و باور محبوبيت وادار مي‌كنند ( يك «دوستت دارم» ، يك شاخه گل ، يك اس ام اس عاشقانه و يك تك زنگ نيم روزي كه به همسرتان احساس محبوبيت بدهد ، مي‌تواند در شب هنگام به طوفاني عشقي تبديل شود، باور نمي‌كنيد، فردا صبح امتحان كنيد ! )
۱۰- مرداني كه مي‌دانند چگونه بدن زنانه و موئث همسرشان را ارضاء كنند.
۱۱- مردهايي كه ميدانند چگونه همسرشان را به لحاظ جنسي فريبا و دلنشين كنند.
۱۲- مردهايي كه پيش از عشق ورزي خود را به لحاظ فيزيكي و جسماني آماده مي‌كنند. ( كارهايي مانند خوشبو كردن دهان، ازاله موهاي زائد، عطر زدن و دوش گرفتن و … مي‌توانند براي آماده كردن جسمي شما موثر باشند. )
۱۳- مردهايي كه به همسرشان احساس زيبا بودن مي‌دهند. (اينجا يك راز را بهتون ميگم ، هنگامي كه يك زن احساس بكند كه براي شما زيبا است ، مثله توپ ميتركه ! ازمن گفتن )
۱۴- مردهايي كه از ماساژ دادن به همسر خود لذت مي‌برند. ( زبان عشق لمس كردن است، دست‌هاي شما زايده‌هايي فيزيكي نيستند بلكه فرستنده هاي قوي‌اند كه نيروي جنسي شما را منتقل مي‌كنند، با نوازشي عاشقانه معناي واقعي اين جمله را درك كنيد. )
۱۵- مردهايي كه عاشق در آغوش گرفتن همسرشان هستند.
۱۶- مردهايي كه دست‌هاي همسر خود را در دست مي‌گيرند و آن را نوازش مي‌كنند.
۱۷- مردهايي كه پس از گذشت ساليان همچنان مانند روزهاي اول آشنايي‌شان با همسر خود رفتار مي‌كنند. ( آهان اين نكته ماله كهنه كاراست، رفقا با تجربه دقت كنند كه اگه اجازه ندهيد همسرتان برايتان عادي شود و نگاهتان همان نگاه اول باشد، اين طوفان عشقي تبديل به امواجي پايدار خواهد شد كه ضامن پايداري رابطه‌تان در تمام زندگي باقي مانده خواهد شد. )
۱۸- مردهايي كه به همسرشان نشان مي‌دهند كه او تنها زن زندگي آن‌هاست و به او احساس و باور «خاص بودن» مي‌دهند.
۱۹- مردهايي كه همسرشان را دوست دارند و به او عشق مي‌ورزند.
۲۰- مردهايي كه چنين باور دارند عشق همسرشان تحمل تمامي سختي‌هاي زندگي را براي آن‌ها سهل و آسان و حتي از بين مي‌برند.

دانلود رايگان فايل صوتي تكنيك هاي نزديكي زن و شوهر

با سلام

در اين پست فايل صوتي براي دوستان در مورد تكنيك هاي نزديكي زن و شوهر قرار داديم تا آموزش هاي لازم در اين جهت را بدانند.

هدف از گذاشتن چنين فايلي و فايل هاي مشابه جلوگيري از طلاق هاي بسيار زياد زوجين به اين جهت مي باشد يا خيانت هايي كه متاسفانه هر روز شاهد زياد شدن آن هستيم.

اميد است آموزش صحيح و اصولي اين مسائل مشكلات بيشماري را حل و در زندگي بين زن و شوهر آرامشي برقرار شود.

براي دانلود و رفتن به صفحه ي مربوطه كليك كنيد

Familiarity With The Life of The Founder of Wahhabism

Wahhabism is ascribed unto Shaykh Muhammad, the son of ’Abd al-Wahhab of Najd. This ascription has been derived from the name of his father ’Abd al-Wahhab. And as some scholars put it, the reason why this creed has not been attributed to Shaykh Muhammad himself and has not been called Muhammadiyyah is for fear lest the followers of this creed would find a kind of association with the name of the Holy Prophet (s)1 and would misuse this ascription. Shaykh Muhammad was born in 1115 A.H. in the city of ‘Uyayna which was located in Najd. His father was a judge in this city.

Ever since his childhood, Shaykh Muhammad had a great liking for the study of books on tafsir (Qur’anic interpretation), hadith (tradition), and aqa’id (principles of beliefs). He learned the Hanbali jurisprudence from his father who was one of the Hanbali scholars. From the bloom of youth, he regarded as indecent many of the religious doings of the people of Najd. After going on a pilgrimage to the house of Allah and performing its rites, he headed for Medina where he rejected the resorting of the people to the Holy Prophet (s) near his shrine. He then returned to Najd, and from there he went to Basrah with the aim of later leaving Basrah for Damascus. He spent some time in Basrah and embarked on opposing many doings of the people.

The people of Basrah, however, cast him out of their city. While on his way from Basrah to the city of al-Zubayr, he was about to perish due to the intensity of the heat, thirst, and toll of walking in the desert. But a man from al-Zubayr, seeing the Shaykh clad like the clergy, endeavoured to save him. He gave the Shaykh a gulp of water, set him on a mount, and took him to the city of al-Zubayr. The Shaykh wanted to travel from al-Zubayr to Damascus, but as he did not have sufficient provisions and could not afford the expenses of the journey, he changed his destination and headed for the city of al-‘Ahsa. From there, he decided to go to Huraymala, one of the cities of Najd.

At this time which was the year 1139 AH, his father ’Abd al-Wahhab had been transferred from ‘Uyayna to Huraymala. Shaykh Muhammad accompanied his father and learned (the material in) some books from his father. He set out on rejecting the beliefs of the people of Najd. For this reason, altercation and debates ensued between him and his father. In like manner, serious and violent disputes erupted between him and the people of Najd. This matter lasted several years until his father Shaykh ‘Abd al-Wahhab passed away in the year 1153.2

After the demise of his father, Shaykh Muhammad embarked on expressing his own beliefs and rejecting part of the religious acts of the people. A group of the people of Huraymala followed him and his work won fame. He departed from Huraymala for the city of ‘Uyayna. At that time, ‘Uthman ibn Hamd was the head of ‘Uyayna. ‘Uthman received the Shaykh, honoured him and made the decision to assist him. In return, Shaykh Muhammad also expressed hope that all the people of Najd would obey ‘Uthman ibn Hamd. The news of Shaykh Muhammad's call and doings reached the ruler of al-‘Ahsa. He wrote a letter to ‘Uthman. The consequence of this letter was that ‘Uthman summoned the Shaykh and dismissed him. Shaykh Muhammad replied that if you help me, you will become the leader of the entire Najd. ‘Uthman, however, avoided him and cast him out of the city of ‘Uyayna.

In the year 1160, after being expelled from ‘Uyayna, Shaykh Muhammad headed for al-Dar’iyya, one of the renowned cities of Najd. At that time, Muhammad ibn Sa’ud (the ancestor of Aal Sa’ud) was the emir of al-Dar’iyya; He went to see the Shaykh and gave him tidings of glory and goodness. The Shaykh too gave him tidings of power and domination over all the cities of Najd. And in this way, the relationship between Shaykh Muhammad and al-Sa’ud commenced.3

At the time when Shaykh Muhammad went to al-Dar’iyya and made an agreement with Muhammad ibn Sa’ud, the people of al-Dar’iyya lived in utmost destitution and need.

Relating from (‘Uthman) Ibn Bishr al-Najdi, al-Alusi notes that:

“I (Ibn Bishr) initially witnessed the poverty of the people of al-Dar’iyya. I had seen that city at the time of Sa’ud, when its people had enjoyed enormous wealth, their weapons were decorated with gold and silver and they mounted thoroughbred horses. They wore sumptuous clothes and were well provided with all the means of prosperity, so much so that it is beyond the scope of expression.

One day in a bazaar in al-Dar’iyya, I saw men on one side and women on the other. In the bazaar, there was a huge amount of gold, silver, and weapons and a large number of camels, sheep, horses, expensive clothes, and much meat, wheat, and other edibles, so much so that they could not be recounted. The bazaar extended as far as the eye could see. And I could hear the call of the sellers and buyers, a sound which hummed like the buzz of the bee. One (of them) would say, “I sold (my goods)”, and the other (one) would say, ‘I bought (something)’.”4

Of course, Ibn Bishr had not given an account as to how and from where such an enormous wealth had been amassed. But the trend of history indicates that it had been accumulated by attacking the Muslims of other tribes and cities (on the charge of not accepting his beliefs) and by plundering and taking as booty their properties. With regard to the war booties which Shaykh Muhammad took (from the Muslims of that region), his policy was to spend it in any way he desired. At times, he granted unto only two or three people all the war booties which amounted to a very large amount. No matter what the booties were, they were in the possession of the Shaykh, and the Emir of Najd could have a share of the booties on permission of the Shaykh.

One of the biggest flaws during the Shaykh's life was the fact that he treated Muslims who did not follow his notorious beliefs as infidels deserving to be fought against. He maintained no esteem for their life or property.

In short, Muhammad ibn ’Abd al-Wahhab called (the people) to tawhid (monotheism) but an erroneous tawhid which he created himself, not the real tawhid promulgated by the Qur’an. Whoever adhered to it would have immunity as far as his life and property were concerned, else (the dissolution of) his life and property would, like that of the infidels, be religiously lawful and permissible.

The wars which the Wahhabis waged in Najd and outside Najd such as in Yemen, Hijaz, the vicinity of Syria and Iraq were on this basis. Any city which they conquered by war and domination was religiously lawful for them. If they could, they would establish it as their own possession, otherwise they would be content with the booty they had taken.5

Those who adhered to his beliefs and hearkened to his call had to pledge allegiance to him. If anyone rose up in rebellion, he was killed and his property divided. On the basis of this policy, for instance, they killed three hundred men from a village called al-Fusul, located in the city of al-‘Ahsa and pillaged their property.6

Shaykh Muhammad ibn ‘Abd al-Wahhab died in the year 1206.7 After the demise of Shaykh Muhammad, his followers also pursued this policy and kept alive his innovation and misguidance. For instance, in the year 1216, the Wahhabi emir Sa’ud mobilized an army of twenty thousand warriors and made an inroad on the city of Karbala. At this time, Karbala enjoyed utmost fame and grandeur. Iranian, Turkish, Arab, and other pilgrims turned to it. After laying siege to the city, Sa’ud finally entered it and brutally massacred the defenders and inhabitants of the city.

The Wahhabi army created such a public disgrace in the city of Karbala that it cannot be put to words. They killed over five thousand people. After emir Sa’ud found leisure from the affairs of the war, he turned to the treasures in the shrine of Imam Husayn (‘a). These treasures consisted of various properties and precious objects. He took away and plundered whatever he found there. After this episode, Karbala was transformed into a situation that the poets composed elegies for it.8

For over twelve years, the Wahhabis, every now and then, invaded and looted the city of Karbala and its suburbs, as well as the city of Najaf .The first of these invasions took place in the year 1216 as already mentioned. According to the writings of all Shi’i writers, this invasion took place on Eid al-Ghadir (a festival celebrating the designation by Prophet Muhammad (s) of Imam Ali's (‘a) as his successor) the same year.

The late ’Allama Sayyid Muhammad Jawwad al-‘Amili says:
“This part of the book Miftah al-Kirama was completed by the writer after midnight of the ninth of the holy month of Ramadan 1225 AH while in anxiety and apprehension, for the ‘Unayza Arabs who are Wahhabi had laid siege on the Najaf al-‘Ashraf and on the place where Imam Husayn (‘a) had been martyred. They blocked the roads, plundered the pilgrims to the shrine of Imam Husayn (‘a) who were returning to their own lands after pilgrimage in the middle of Sha’ban, and massacred a large number of them (mostly from among Iranian pilgrims). It is said that the number of those killed (this time) probably amounted to one hundred and fifty, some say less...”9

The tawhid to which Shaykh Muhammad and his followers invited the people in which they made permissible the seizure of the life and property of whoever did not accept it, consisted of proving a location for Allah the Almighty and regarding Him as having limbs and organs, going by the apparent meaning of some of the Qur’anic verses and traditions.

In this regard, Alusi has noted that the Wahhabis, adhering to Ibn Taymiyya, confirm the traditions which express Allah's descent into the heavens. They say that Allah descends into the heavens from the empyrean and says:

“Is there a person who seeks forgiveness for his sins?”

In like manner, they also acknowledge that on the Judgment Day, Allah comes to the place where mankind is gathered because He Himself has said:

“And your Lord comes and (also) all the angles in ranks (Fajr 89:22).”

And Allah can draw near to any of His creations in any way He wants:

“…and We are nearer to him than his life vein (Qaf 50:16)”10

As indicated in his book entitled al-Radd ‘ala al-‘Akhna’i, Ibn Taymiyya regarded the traditions related to going on pilgrimage to the shrine of the Holy Prophet (s) as forged. He has pointed out that it is a grave mistake if a person thinks that the Holy Prophet's being is the same as that of his lifetime even after his demise.

Shaykh Muhammad and his followers have expressed similar statements in a more vehement manner.

The false beliefs and statements of the Wahhabis has prompted some people, who have studied Islam from their viewpoint, to say that Islam is a strict and rigid religion and that it is not suitable for all ages (of human history).

An American scholar, Lothrop Stoddard, says:

“The Wahhabis have gone to extremes as far as prejudice is concerned. In the meantime, a group of fault-finders have risen and, voicing out the Wahhabi course of action, have said that the essence and nature of Islam does not fit in with the demands of different times. Therefore it does not have conformity with progress and evolution of the society and does not follow changes brought about by time.”11

From the time that Shaykh Muhammad ibn ’Abd al-Wahhab expressed his views and called on the people to accept them, a large group of eminent scholars voiced opposition to his beliefs. The first person to oppose him severely was his father ‘Abd al-Wahhab and then his brother Sulayman ibn ’Abd al-Wahhab, both of whom are deemed as Hanbali scholars.

Shaykh Sulayman compiled a book entitled al-Sawa’iq al-ilahiyya fi al-radd ‘ala al-Wahhabiyya in which he refuted the views of his brother.

[Ahmad] Zayni Dihlan says:

“The father of Shaykh Muhammad was a righteous man of learning. His brother Shaykh Sulayman was also regarded as a scholar. Shaykh ’Abd al-Wahhab and Shaykh Sulayman both reproached Shaykh Muhammad and warned the people against him from the very beginning. That is to say, from the time when Shaykh Muhammad was studying in Medina. It was through Shaykh Muhammad's words and deeds that they had realized he cherished such a claim.”12

The Egyptian scholar ‘Abbas Mahmud al-‘Aqqad said:

“The greatest opponent of Shaykh Muhammad was his brother Shaykh Sulayman, the writer of al-Sawa’iq al-ilahiyya, who did not acknowledge for his brother a position of ijtihad and correct understanding of the Qur’an and sunnah.”

Al-‘Aqqad has also noted that Shaykh Sulayman said the following while severely refuting his brother's statements:

“Matters in which the Wahhabis have regarded as polytheism and unbelief, and used as pretexts to make permissible the taking of life and property of the Muslims existed at the time of the A’imma (leaders) of Islam. But no one has heard or narrated from the Imams of Islam that those who commit these acts are infidels or apostates. Neither have the Imams issued order of Holy war (jihad) against them. Nor have they called the cities of Muslims as the cities of polytheism and unbelief, as you have.”13

In conclusion, it must be noted that Shaykh Muhammad ibn ’Abd al-Wahhab was not the originator and innovator of the beliefs of the Wahhabis. But centuries before him, his ideas had been expressed in different forms by people such as Ibn Taymiyya al-Harrani and his disciple Ibn al-Qayyim. However it had not been turned into a new creed and had not found many followers.
Refutations of the True Leader of The Wahhabis

Abu al-‘Abbas Ahmad ibn ‘Abd al-Halim, known as Ibn Taymiyya, was a Hanbali scholar who died in 728 A.H. As he expressed views and beliefs contrary to the views held by all Islamic sects, he was constantly opposed by other scholars. Investigators are of the view that the beliefs of Ibn Taymiyya later formed the principles of beliefs of the Wahhabis.

When lbn Taymiyya made his views public and wrote books in this regard, the scholars of Islam, headed by the Sunni scholars’, did two things to preclude the prevalence of corruption:

A) They criticized his views and beliefs. In this regard, we will refer to some books which have been written as a criticism to his beliefs:

1) Shifa’ al-saqam fi ziyarat qabr khayr al-anam,: by Taqi al-Din al-Subki.

2) Al-Durrat al-mudi’a fi al-radd ‘ala Ibn Taymiyya, by Taqi al-Din al-Subki.

3) Al-Maqalat al-mardiyya, compiled by the supreme judge (qadi al-qudat) of the Maliki’s by the name of Taqi al-Din Abi ‘Abdillah al-‘Akhna’i.

4) Najm al-muhtadi wa rajm al-muqtadi, by Fakhr bin Muhammad al-Qurashi.

5) Daf’ al-shubha, by Taqi al-Din al-Hisni.

6) Al-Tuhfat al-mukhtara fi al-radd ‘ala munkir al-ziyara, by Taj al-Din.

These are some of the refutations written on the beliefs of Ibn Taymiyya. In this way, the baselessness of his views has become evident.

B) The Sunni scholars and fuqaha of his time have accused him of immorality and have even at times excommunicated him and have revealed his heresy.

When his views about going on pilgrimage to the shrine of the Holy Prophet (s) were expressed in written form for the Supreme Judge of Egypt, al-Badr ibn Jama’a, he wrote the following at the bottom of the page:

“Going on pilgrimage to the (shrine of the) Holy Prophet (s) is a virtue, the Sunnah and all scholars unanimously accept it. He who regards going on pilgrimage to the shrine of the Holy Prophet (s) as being religiously unlawful, must be rebuked by the scholars and must be barred from making such statements. If these measures are not effective, he must be imprisoned and exposed to the people, so that the latter would not follow him.”

Not only did the supreme Judge of the Shafi’i school of thought express such a view about him, but also the Supreme Judges of the Maliki and Hanbali schools of thought in Egypt also confirmed his views in one way or the other. You can refer to Daf’ a-Shubha written by Taqi al-Din al-Hisni for more details.

Apart from this, his contemporary al-Dhahabi, who was a great writer of the eighth century A.H. and who has written valuable works on history and biography, has, in a letter to him, called him an equal match to al-Hajjaj al-Thaqafi as far as spreading corruption and deviation are concerned. (This letter has been disseminated by the writer of Takmila al-sayf al-saqil on page 190 of his book, as recorded by the late ’Allama al-‘Amini in the fifth volume of Al-Ghadir on pages 87-89. Those interested may refer to these books.)

When Ibn Taymiyya died in 728 AH in a prison in Damascus, his movement underwent a decline. Though his renowned student Ibn al-Qayyim embarked on propagating the views of his master but did not succeed. No trace of such beliefs and ideas was left in later periods.

But when the son of ’Abd al-Wahhab came under the influence of the beliefs of Ibn Taymiyya, and when al-Sa’ud supported him to strengthen the foundations of their own rule over Najd, once again the hereditary beliefs of Ibn Taymiyya spread in the minds of some of the people of Najd like cancer in the body. In the wake of rigid bias, and unfortunately in the name of tawhid (monotheism), a blood bath was evoked under the title of jihad against the unbelievers and polytheists. Tens of thousands of men, women, and children were victimized by it.

Once again, a new sect sprang up in the Muslim community and regret arose from that day the haramayn sharifayn (the two holy sanctuaries of Mecca and Medina) were put under the possession of this group as a result of compromise with Britain and the other superpowers of that time. Also due to the dissolution of the Ottoman Empire and division of the Arab countries among the superpowers, the Wahhabis of Najd gained control over Mecca and Medina, as well as other vestiges of Islam. They exerted utmost effort in annihilating the graves of the awliya Allah and in transgressing in disrespect against the progeny of the Prophet (s) by destroying their shrines and other historical remains attributed to them.

In this regard, the Shi’a scholars, alongside the Sunni scholars as we have mentioned above, made tremendous efforts to criticize the views of ’Abd al-Wahhab. Both groups commenced logical and scholarly jihad in the best possible manner.

The first refutation which the Sunni scholars wrote on the views of Muhammad ibn ’Abd al-Wahhab was the book entitled Al-Sawa’iq al-Ilahiyyah fi al-radd ‘ala al-Wahhabiyya written by Shaykh Sulayman ibn ’Abd al-Wahhab, the brother of Muhammad ibn ’Abd al-Wahhab.

The first book written by the Shi’a scholars to refute the views of Muhammad ibn ’Abd al-Wahhab was Manhaj al-Rashad, penned by the honourable late Shaykh Ja’far Kashif al-Ghita (died 1228 AH). He wrote this book as a reply to a treatise which one of the Emirs from among House of Sa’ud by the name of ‘Abd al-‘Aziz ibn Sa’ud had sent to him. In that treatise, ‘Abd al-‘Aziz ibn Sa’ud had gathered all views of Muhammad ibn ‘Abd al-Wahhab and tried to prove them from the Qur’an and Sunnah. This book was published in 1343 A.H in Najaf. After the work of this dignitary, numerous refutations and criticisms were written against the movement Wahhabism in the region. Most of these books have been published.

But now, the Wahhabi movements have increased as a result of the massive wealth that the Sa’udis has amassed by way of selling oil. Every day and month, the modern Abu Jahls and Abu Lahabs who have taken control of Ka’ba, attack the Islamic sanctities in one way or the other. Each day, the vestiges of Islam are ruined. That which has given impetus to their movement is the secret signs and go-aheads given by their Western masters who are appalled by the unity of the Muslims.

They fear this unity more than they fear international communism. Therefore they have no choice, but to expedite the creation of religions and faiths, so as to spoil a part of the money they pay to the Wahhabi government for oil and ultimately to severely harm the unity of the Muslims and engage them in branding one another as immoral and in excommunicating one another.

In this book, we will try to reveal their beliefs and remove the obscurities regarding Wahhabism. We will remove the dark veils of doubts and hope to clarify the facts that the beliefs of all Muslims of the world, originate from the Qur’an and the blessed Sunnah and that the movements of Wahhabism and its deeds are against the teachings of the Qur’an and the Sunnah of the Messenger of Allah (s).

    1.
    Farid Wajdi, Da’irat al-ma’arif al-qarn al-‘ishrin, vol. 10, p. 871, quoting from the magazine Al-Muqtataf, vol. 27, p. 893.
    2.
    Summarised from the Ta’rikh Najd of al-‘Alusi, pp. 111-113.
    3.
    An Ottoman writer in his book Ta’rikh Baghdad, p. 152, has noted that the relationship between Shaykh Muhammad and Aal Sa’ud began in another manner. But what has been stated here seems to be more correct
    4.
    al-‘Alusi, Ta’rikh Najd, pp. 117-118.
    5.
    Jazirat al-‘Arab fi al-qarn al-‘ishrin, p. 341.
    6.
    Ta’rikh al-mamlakat al-‘arabiyya al-Sa’udiyya, vol. 1, p. 51.
    7.
    There are other views concerning the date of birth of Muhammad b. ‘Abd al-Wahhab and that of his death.
    8.
    Dr. ‘Abd al-Jawwad al-Kalidar, Ta’rikh Karbala, pp. 172-174.
    9.
    Sayyid Muhammad Jawwad al-‘Amili, Miftah al-kiramah, vol. 7, p. 653.
    10.
    al-‘Alusi, Ta’rikh Najd, pp. 90-91; Ibn Taymiyya, al-Risala al-`aqida al–hamawiyya al-kubra, risalah no. 11 from his Majmu’ al-rasa’il al-kubra, pp. 429-432.
    11.
    Lothrop Stoddard, The New World of Islam, (London, 1922), vol. 1, p. 264
    12.
    Ahmad Zayni Dihlan, al-Futuhat al-Islamiyya, vol. 2, p. 357
    13.
    Al-‘Islam fi al-qarn al-‘ishrin, (Egypt), pp. 72-73

دانلود رايگان كتاب اسرار نسخه هاي پزشكي

اگر آرزوي خواندن خط پزشكان و نسخه نوشته شده توسط آنها را داريد در اين كتاب تمامي اختصارات و رمز و رازهايي كه پزشكان در نوشتن نسخه ها به كار ميبرند به زبان كاملا ساده بيان شده تا از اين پس بتوانيد نسخه هاي پزشكي را خودتان تفسير كنيد اين مجموعه ميتواند مورد استفاده عموم مردم و همچنين به صورت تخصصي مورد استفاده كارآموزان دوره هاي نسخه پيچي و دارو سازها همچنين پرستاران و ساير علاقمندان قرار گيرد.

  • نويسنده: وحيد بهروان
  • موضوع: پزشكي
  • تعداد صفحات: ۱۹
  • فرمت: كتاب PDF
  • زبان: فارسي
  • تاريخ انتشار: ۲۸ بهمن ۱۳۹۴

براي دانلود كليك كنيد

دانلود آموزش تصويري برنامه نويسي اندرويد به زبان فارسي

دانلود آموزش تصويري برنامه نويسي اندرويد به زبان فارسي

دانلود آموزش تصويري برنامه نويسي اندرويد

دانلود آموزش تصويري برنامه نويسي اندرويد

 

.

نام فيلم آموزشي : آموزش برنامه نويسي اندرويد

زبان فيلم آموزشي : فارسي

تعداد قسمت هاي فبلم آموزشي : 11 قسمت

مدت زمان فيلم آموزشي : حدود 11 ساعت

.

مجموعه بزرگ آموزشي برنامه نويسي و ساخت نرم افزار و بازي آندرويد

به زبان فارسي براي اولين بار در ايران

سطح آموزش ها مقدماتي تا پيشرفته

از همين امروز برنامه نويس بازي و نرم افزار اندرويد شويد!

11 ساعت آموزش جامع فارسي برنامه نويسي و ساخت نرم و بازي براي سيستم عامل آندرويد

آموزش كلاس يك جهاني تدريس شده توسط اساتيد معتبر به زبان فارسي

مجموعه اي كامل شامل هر آنچه براي برنامه نويسي براي آندرويد نياز داريد!

همراه با تمامي SDK ها و نرم افزار مورد نياز برنامه نويسي آندرويد …

.

لينك دانلود فيلم هاي آموزشي برنامه نويسي اندرويد :

براي ديدن لينك هاي دانلود لطفا كليك كنيد

دانلود فيلم هاي آموزشي يوگا با لينك مستقيم و كيفيت بالا

دانلود فيلم هاي آموزشي يوگا با لينك مستقيم و كيفيت بالا

دانلود فيلم هاي آموزشي يوگا

دانلود فيلم هاي آموزشي يوگا

 

.

براي دانلود فيلم هاي آموزشي يوگا به پايين اين پست مراجعه كنيد ولي به شما توصيه مي كنيم در متني كه در زير قرار داده ايم با فوايد يوگا آشنا شويد .

.

از مزاياي مهم يوگا ميتوان به نكات زير اشاره كرد:
تقويت اعتماد به نفس و مثبت گرايي، تقويت در تمركز
تقويت قدرت خلاقيت، تقويت كنترل بهتر بدن
تقويت قدرت انديشه و آرامش، يوگا و لاغري و …

.
.
آموزش جامع يوگا به زبان فارسي

آرامش از دست رفته را به راحتي بازگردانيد …

علمي كه به تمام جهانيان اثبات شده است 

 انرژي فراوان – آرامش عضلات – احساس سبكي و راحتي

چندين ساعت فيلم آموزشي فارسي يوگا


 ده ها ساعت موسيقي آرامش بخش براي زمان تمرين يوگا

تمام نكات ارزشمند درباره تمرين يوگا و تغذيه يوگا

لينك هاي دانلود آموزش تصويري يوگا :

براي ديدن لينك هاي دانلود لطفا كليك كنيد