دلم ميخواهد زندگي را از زاويه اي ديگر ببينم .
دوست دارم نگاه هندسي به زندگي داشته باشم و محيط پيرامون خود را با ديدي نو محاسبه كنم .
دلم ميخواهد مساحت عمرم را بسنجم و به شخصيتم شكل مناسبي بدهم .
ميتوانم زندگي را مربعي فرض كنم كه اضلاع ان را ايمان- هدف -اميدو عشق تشكيل داده اند يا مثلثي كه زاويه هاي ان علم-ايمان و انسانيت باشد .
ميتوانم مركز دايره حياتم را انتخابهاي خوب قرار دهم .
چرا سطحي بينديشم؟
وقتي دوست دارم به افكار و زندگيم عمق دهم و ميتوانم حجم معنويتم را افزون سازم .
من ميتوانم از نقطه هاي خط عمرم خطي مستقيم در جهت خوبي و مهرباني ترسيم كنم .
من دلم ميخواهد زندگيم بر قاعده پاكي استوار باشد.به موازات حق پيش بروم و زاويه ديدم باز باشد .
وقتي اين قدر توانايي دارم چرا شكل غير منتظم باشم و از ميان خطوط خط هاي شكسته و منحني را برگزينم؟
من ميتوانم منشوري باشم شفاف كه از هر سو جلوه اي خاص دارد .
منشوري كه نور را به راحتي تجزيه ميكند و فضا را با رنگهاي دلپذير و جذاب محبت-اميد-عشق -
عرفان و... مي ارايد .
- ۱۱۳ بازديد
- ۰ نظر